در گزارش های ماه اخیر خواندیم که بعد از هک شدن شبکه HBO، بخشهای مختلفی از قسمتهای آخر فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت لو رفته و در فضای مجازی منتشر شده بود. اما ظاهراً در این هک، بخشهای اولیه فصل بعدی بازی تاج و تخت نیز لو رفته است. در پست جدید یکی از کاربران رددیت، فیلمنامهای دیده میشود که طبق ادعای صاحب حساب کاربری مربوط به فصل بعد بازی تاج و تخت است. در ادامه این پست را میخوانیم:
سعی میکنم بدون حرف اضافه به اصل موضوع بپردازم. من آن شخصی نیستم که قبلا اطلاعات بسیار دقیقی از فصل هفت بازی تاج و تخت به ما داده بود اما سعی میکنم مانند او عمل کرده و اطلاعات را به شما برسانم.
بعد از پیام دادن به مسئولین رددیت، امیدوارم که این حساب را مسدود نکنند، در هر صورت، از ادامه پست لذت ببرید. اینها بخشهای مهمی از فیلمنامه قسمت اول فصل هشتم هستند. بخشهای مهم قسمت دوم نیز بزودی پست خواهد شد.
قسمت اول فصل هشتم :
صحنه اول: صحنههایی بعد از فرو نشستن گرد و خاک جنگ شاه شب در قلعه سیاه. تورموند و گندری موفق میشوند از این مهلکه جان سالم به در ببرند. تعدادی از کلاغ ها و وایت واکر ها توسط ویسریون آتش زده میشوند. لرد بریک دونداریون بعد از کشتن وایت واکری که اِد را کشته بود، پشت سر همه میایستد تا با بقیه وایت واکر ها مبارزه کند. اِد توسط خنجر یک وایت واکر کشته شده است. در حالی که در پس زمینه شاهد سوختن قلعه سیاه هستیم، تورموند و گندری به سوی وینترفل میروند.
دنریس، جان، تیریون، داووس، جورا، برین، پادریک، سگ شکاری (Hound)، میساندی، واریس و تیون به وینترفل میرسند. داووس میگوید از زمانی که آنجا را با جان ترک کرده بود، وینترفل بسیار سردتر و تاریک تر شده است. جان و آریا اول از همه بهم میپیوندند. دنریس و سانسا استارک همدیگر را ملاقات میکنند و سانسا از او میپرسد که آیا او و جان در حال حاضر عاشق هم هستند یا نه. دنریس پاسخ مناسبی به این سؤال نمیدهد. ظاهراً سانسا از حضور دوباره جان در وینترفل، مخصوصاً با همراهی دنریس، احساس رضایت ندارد. جان این موضوع را فهمیده و بلافاصله در این باره با او صحبت میکند. سانسا از مرگ لیتل فینگر سخن میگوید و اینکه چگونه او دقیقاً جلو چشمشان به آنها خیانت میکرده است. همچنین میگوید همکاری با سرسی لنیستر حماقت محض است.
مقاله مرتبط: به دنیای بازی تاج و تخت گام بگذارید !
سگ شکاری و آریا نیز مکالمهای باهم دارند. آریا میگوید از اینکه او را زنده گذاشته است پشیمان نیست. با توجه به چیز هایی که سگ شکاری در سمت دیگر دیوار دیده بود، میگوید بهتر بود او را بلافاصله میکشت.
یورون گریجوی همراه با کمپانی طلایی به مقر پادشاهی میرسد و با سرسی لنیستر و فرماندهان کمپانی طلایی ملاقات میکند. سرسی از یورون بخاطر آوردن مزدور ها به مقر پادشاهی تشکر میکند. سرسی از فرمانده این گروه میخواهد تا ارتش را جلوی دروازه دورهم جمع کند. رابرت باراتیون به او گفته بود که این دروازه در طول قرنهای متمادی، سالم و پابرجا مانده و مطمئن بود که در طول شب دراز هم پابرجا خواهد ماند. از آنجایی که دیگر هیچ باراتیونی نیست تا از قلعه محافظت کند، کار آسانی است که خودشان آن را در اختیار بگیرند. آنها در طول جنگ عظیم به آن نیاز پیدا خواهند کرد. در اواخر شب نیز یورون گریجوی بسیار به سرسی نزدیک خواهد شد. یورون به شوخی میگوید که جای خالی برادر سرسی را پر خواهد کرد. همه چیز را از چهره سرسی میتوان خواند؛ او اصلاً از حضور یورون در تختش راضی نیست. صبح روز بعد یورون با کشتی خود، سکوت، برای در اختیار گرفتن دروازه، مزدوران را به آنجا میبرد. بعد از بازگشت به مقر قرماندهی، به سرسی میگوید که میخواهد شاه او باشد. یورون در کشتی با یارا گریجوی مکالمه ای در مورد ملکه سرسی دارد. یارا میداند که یورون هیچ علاقهای به پاچهخواری سرسی ندارد. یورون با خنده میگوید که دوستانش از براووس ترتیب این کار را خواهند داد !
دنریس، جان، سانسا، تیریون، داووس، میساندی، سم، واریس، لرد های شمال و شوالیه های ویل در سالن بزرگ وینترفل دور هم جمع میشوند. سم و جان همدیگر را در آغوش میکشند. جان میگوید که از دیدار دوباره سم خوشحال است. لرد های شمال از قبول دنریس به عنوان ملکه خود، اصلاً خشنود نیستند. دنریس با اینکه از خود به خوبی دفاع میکند، اما باز هم نمیتواند حمایت آنها را جلب کند.
ادامه مطلب در صفحه بعد:
[…] مقاله مرتبط: لو رفتن فصل هشتم سریال بازی تاج و تخت […]
[…] مقاله مرتبط: لو رفتن فصل هشتم سریال بازی تاج و تخت […]
[…] مقاله مرتبط: فصل بعدی سریال بازی تاج و تخت لو رفت […]
امیدوارم برگرد جز بهترین فیلمهایی بود که تا به حال دیدم
فیلم بسیار قشنگی بود و امیدوارم برگرد.منتظرم