توالت پر شده
در ادامه صحنه چاه بسته شده، میخواهیم جزئیات این بخش از فیلم مادر! را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم.
مسینا میگوید:“این صحنه که در اوایل فیلم نشان داده میشود، برای مخاطبانی که هنوز فکر میکنند داستان در دنیای واقعی اتفاق میافتد شوکه کننده است و کم کم میفهمند که فیلم قرار است چقد دیوانهوار ادامه یابد. عضو بدنی که در چاه پیدا میشود، در پشت صحنه آن را سینه مرغ خطاب میکردیم. این عضو شبیه به قطعهای گوشتی و بینظم بود و برای من آنقدر مشمئز کننده بود که حالت قلب را تداعی نکند. این قطعه از سیلیکون ساخته شده و مانند یک عروس دریایی حجیم بنظر میرسد. این موجود شاخکهایی نیز داشت. آرونوفسکی تأکید زیادی روی نحوه فلاش شدن، گیر کردن و دوباره بالا آمدن آن داشت.
ما صحنه توالت را حدوداً ۳ بار فیلمبرداری کردیم تا همه چیز مرتب و کامل شود. در نظر داشته باشید که همه چیز فیزیکی بود ! چندین بار توالت را فلاش کردیم تا برداشت مناسب ثبت شود. خدا میداند که چقدر بر سر این صحنه بحث به راه افتاده بود.“
هشت وجهی ها
تا قبل از اینکه با مسینا به تحقیق و بررسی درمورد خانههای ویکتوریایی ها بپردازند، آرونوفسکی ایده خاصی در مورد شکل داستان نداشت. آنها دریافتند که خانههای بعضی از ویکتوریایی ها واقعاً به شکل ۸ وجهی بوده است. آرونوفسکی توضیح میدهد:“دانشمندان معقتد بودند که هشت وجهی، بهترین شکل برای مغز است.“
آرونوفسکی هرچه بیشتر در مورد این شکل هندسی تحقیق کرد، بیشتر از قبل آنرا میپذیرفت. در فیلم مادر! نیز نشانههای واضحی از هشت وجهی ها وجود دارند؛ دفتر کار باردم و نور پردازی آن، قاب های در و قاب های عکس همگی هشت ضلعی هستند.
او در ادامه میگوید:“کیمیاگران زیادی از شکل هشت وجهی صحبت کردهاند و همچنین خرافاتی در مورد عدد هشت و بینهایت بودن و باز زنده شدن وجود دارد. دلیل من به عنوان یک فیلمساز برای علاقه به این شکل آن است که هنگام فیلمبرداری از یک در، تنها دیواری تخت دیده نمیشود. شما دری را نگاه میکنید که به دیوار شکل داده و به فیلم، عمق اضافه میکند که همه اینها میتواند تصاویر جالبی ایجاد کند.“
اکسیری که لاورنس مینوشد
در طول فیلم مادر! ، جنیفر لاورنس بار ها از نوعی نوشیدنی نارنجی مینوشد. مسینا در این باره گفته است که مخاطبان آزادند تا هر برداشتی از این اکسیر داشته باشند.
مسینا در مورد روند تولید میگوید:“این فیلم تماماً از ذهن دارن بیرون آمده است و او میخواهد که مردم نظرشان را درمورد این فیلم بیان کنند. با توجه به فیلمهای قبلی دارن، مثل مرثیهای برای یک رویا، باید به فیلمهای او خو گرفته باشید. این فیلم با زاویه های خاصی از نگاه لاورنس فیلمبرداری میشود و شما در طول فیلم بارها از خود خواهید پرسید که این زندگی واقعیست یا در رؤیا است.
دارن هیچگاه بصورت مستقیم احساسات خود را نسبت به فیلم بیان نکرد. ما بصورت گروهی بیان میکردیم که چه حسی نسبت به صحنههای مختلف داریم اما دارن هیچگاه پس زمینه خاصی برای ما مشخص نمیکرد.
بنظر من داستان فیلم در مورد چیزی است که زمین را به بند کشیده و نابود میکند. به محض اینکه انسان در خانه را میزند، میبینید که چه آسیب عظیمی به دنیا، خانه زمین، میزنند. نوعی تاریکی، زوال و قطعههایی که نابود میشود با ظهور انسان آغاز میشوند. به نحوی ، داستان فیلم مادر! شاید درباره خود درمانی هم باشد.“
ارتباط میان مادر و خانه
در بعضی لحظات از فیلم، مشاهده میشود که شخصیت لاورنس به دیوار خانه نزدیک شده و آن را لمس میکند، گویا چیزی را درون دیوار حس میکند. ظاهراً لاورنس و آرونوفسکی درباره این موضوع بسیار صحبت کرده و به این نتیجه رسیدهاند که شخصیت لاورنس این دیوار را از خشت وجودی خودش ساخته است.
مقاله مرتبط: مادر!، فیلم جنجالی دارن آرونوفسکی
آرونوفسکی میگوید:“ما هردو تصمیم گرفتیم که او در تمام فیلم با پای برهنه در خانه راه برود تا ارتباط نزدیکتری با خانه داشته باشد. درواقع مادر و خانه یک ارگانیسم هستند. پس من به لاورنس گفتم تا کفشهایش را دربیاورد و پاهایش را روی چوب سخت خانه بگذارد. در این لحظه دیدم که او چه پیوند خوبی باشخصیت خود ایجاد کرده است. “
مسینا در ادامه میگوید:“ من و دارن در مورد ارتباط احساسی، تصویری و مستقیم مادر با خانه خود صحبتهای گوناگونی کردیم. در انتها تصمیم گرفتیم این ارتباط را “تاریکی تخیلاتش” نامگذاری کنیم. لحظاتی از فیلم که مادر دیوار ها را لمس میکند و مستقیماً با خانه ارتباط برقرار میکند، به عنوان لمس قلب تپنده برداشت میشود.“
در مورد لحظه ای که لاورنس انگشت خود را درون کف چوبی خانه میکند، بین مسینا و آرونوفسکی صحبتهایی مبنی بر اینکه جنس چوب چگونه باشد رد و بدل شده است. “ آیا باید خرده چوب میبود یا چوب با حالت اسفنجی هم مناسب بود ؟“
“بیاد دارم که دارن میگفت :، نه، کف خانه باید مثل یه زخم باشد، زخمی بزرگ. در لحظاتی از فیلم ما باید از فرهنگ لغتی که برای فیلم ساخته بودیم فاصله میگرفتیم. این یک خانه است، اما نیست. کف خانه چوبی است اما واقعاً چوبی هم نیست. ما مجبور بودیم که دنیای واقعی را در بخشهایی از فیلم نشان دهیم اما در بخشهای دیگری نیز باید کاری میکردیم که برداشتها و تفسیر های وسیعتری داشته باشید.“
سینک ظرفشویی
وقتی که دو مهمان سعی میکنند به سرعت خانه را به مقصد یک مراسم خاکسپاری ترک کنند، سینک ظرفشوییایی را میشکنند که لاورنس به شدت از آن محافظت میکرد و دوست نداشت کسی آن را لمس کند. پس از این اتفاق آب سطح خانه را میپوشاند، که به نوعی بازسازی سیل حضرت نوح است، و مهمانها به بیرون رانده میشوند.
ادامه مطلب:
[…] مادر! […]