آخرین فیلم استودیوی معروف “مارول“ به نام “تور: راگناروک” (Thor: Ragnarok) به تازگی اکران شده و ما تصمیم گرفتیم جهت نقد و بررسی، به سراغ آن برویم. واقعاً نمیتوان صحنهای را که خدای توفان میخواهد با پسورد صوتی خود، موتور جت را روشن کند فراموش کرد ! او به شدت در مشکلات و درگیریها فرو رفته و باید یک راه پیدا کند و به این ترتیب، خود را قویترین “انتقام جو“ نشان میدهد. اما هیچ شانسی برای او وجود ندارد؛ با توجه به فیلمهای قبلی “تور“ که تاکنون منتشر شدهاند، اگر این “انتقام جو“ بدنبال لقب کسلکنندهترین انتقامجو میبود، حتماً موفقتر بود.
سری فیلمهای تور (از جمله راگناروک) بطور کلی جذاب نبوده و نتوانستهاند لحظات دلنشینی را برای مخاطبین خلق کنند اما به هیچ وجه نمیتوان این مشکل را تقصیر بازیگر اصلی، “کریس همسورث“، دانست. تنها برادر “تور“، لوکی (با بازی “تام هیدلستون“) است که توانسته اندک زیبایایی به این فیلمها ببخشد و البته قرار گیری “ناتالی پورتمن“ در بدترین نقش ممکن را هم نمیتوان از یاد برد ! (او نامزد سابق “تور“ بوده است که حالا تقریباً از خط داستانی این فیلم ناپدید شده است). “تور: راگناروک“ تلاش میکند تا چهرهی منفور فیلمهای تور را بهبود ببخشد و در این راستا شخصیت تور را به چالش میکشد؛ این کار تا حد زیادی باعث موفق فیلم هم شده است. درک این منطق ساده است؛ بالاخره قهرمانان هم ممکن است دچار اشتباه شده و جهتگیری غلطی اتخاذ کنند، مخصوصاً قهرمانانی که شبیه کارتون های “آریایی“ (Aryan) طراحی شدهاند !
بخوانید: سریال ارباب حلقهها توسط آمازون ساخته میشود !
مسلماً این تقصیر خود تور نیست، طراحان او را اینگونه خلق کردهاند. اما دوران عوض شده و تغییری مفهومی و بنیادی در این فیلمها احساس میشود؛ نه فقط تغییری جهت جلب مشتری و بهبود رتبه در گیشه های سینِما. مارول میتوانست سختگیرتر و خشنتر از این کار کند اما همه میدانند که این با شیوهی کاری مارول سازگار نیست. بدین ترتیب آنها تصمیم گرفتند که فیلم “تور: راگناروک“ را بچهگانه، احمقانه و خندهدار بسازند ! این ترکیب، حداقل برای مدت کوتاهی میتواند با موفقیت همراه شود. مثل تمام ابرقهرمانان دیگر، تور هم در بعضی صحنههای بچهگانه خوب ظاهر میشود و شوخی هایش نیز با خندهی حضار همراه است. او یک خدا است (دوست دارد خودش را خدا خطاب کند)، فرزند “اودین“ (با بازی آنتونی هاپکینز“) و غیره. اما از نگاه بیننده، بطور خلاصه میتوان تور را در چند کلمه خلاصه کرد: یک شوخی بامزه.
کارگردان “تایکا وایتیتی“، (کارگردان فیلم Hunt for the Wilderpeople) به عنوان یک داستانسرا، توانایی خاصی در تبدیل تصاویر مرده به شخصیتهای زنده داشته و همچنین شناخت کافی از روح انسان دارد. این ویژگیهای وایتیتی، همان ابتدا و در صحنه مکالمه “تور“ با شخصی دیگر نمایان میشود. در این صحنه وراجیهای زیادی شنیده میشود، صدای پارس سگ هم شنیده میشود و حتی در لحظهای، با قدرتنمایی خداگونهی “اودین“ هم آشنا میشویم. خواهر تور، “هِلا“، (با بازی “کیت بلانشت“) هم جزو کسانی است که دیالوگ های زیادی دارد؛ دختری شیطانی که بیش از حد معمول رشد کرده و دور چشمانش نیز آرایش غلیظی صورت گرفته است. او شدیداً بدنبال تصاحب قلمروی اودین است؛ سرزمینی که مانند گذشته، هنوز حد و مرز مشخصی برایش تعیین نشده است.
راگناروک داستانی رقتانگیز از درگیریهای بیسر و ته، اتفاقات بیربط و هیولاهای غولآسا است. (فیلمنامهی راگناروک توسط “اریک پیرسون“، “کرگ کایل“ و “کریستوفر یوست“ نوشته شده است). مدتی پس از اینکه “هلا“ در فیلم ظاهر میشود، به خانه بازمیگردد و تور نیز به سرزمین دیگری میرود. با این کار “هلا“ میتواند آزادانه و بدون مزاحمت به غارت و کشتار خود ادامه دهد. تور هم به زندگی بیدردسر خود ادامه میدهد و منتظر لحظهایست که چکش خود را بکار بگیرد ! بیشتر اوقات تلف شدهی تور در سرزمینی به نام “ساکار“ میگذرد؛ سیارهای برای کشاورزی که توسط “رئیس اعظم“ (با بازی “جف گلدبلام“) مدیریت میشود. او دیوانهای در لباس طلایی و با ناخنهای آبی است که در نگاه اول شبیه به شخصیت مجری در فیلم “عطش مبارزه“ بنظر میرسد.
“رئیس اعظم“، مسئول برگزاری رقابتهایی به مانند رقابتهای گلادیاتور هاست؛ این رقابتها کاملاً بد طراحی شده و صحنههای خام و نه چندان جذابی را به نمایش میکشند. همه اینها را میتوان جزوی از داستانپردازی اشتباه آقای “وایتیتی“ قلمداد کرد. در اینجاست که با درگیریهای بچهگانه و سطح پایین بین هیولاهایی با موهای عجیب و غریب مواجه میشویم. و البته همینجاست که تور با هالک متحد میشود. هالک سال هاست که در این رقابتها پیروز شده و هیچ رقیبی نتوانسته او را شکست دهد. در ادامه، هالک و تور مانند جورج و لنی ( دو شخصیت در کتاب “موش ها و آدمها“ نوشتهی “اشتاینبک“) صحنههای دوتایی جالبی میسازند. پس از این لحظههاست که شخصیت آرامتر هالک، “بروس بنر“، کنترل را بدست میگیرد و اوضاع را مرتب میکند.
آقای همسورث در فیلم راگناروک نسبت به فیلمهای قبلی، شادتر و راحتتر بنظر میرسد و شاید همین موضوع را بتوان بزرگترین موفقیت آقای “وایتیتی“ دانست. به عنوان کسی که مانند مجسمه های میکلآنژ بنظر میرسد، آقای همسورث به شکل عجیبی سریع و چابک است. او به وضوح از خراب کردن دیوار ها لذت میبرد و به همان اندازه میخواهد تا بخشهای اصلی را به دیگر بازیگر ها واگذار کند. یکی از این بازیگر ها، “تسا تامپسون“ است که در نقش “والکری“ ظاهر میشود؛ شخصیتی که پس از ورود ناامیدکنندهاش، توانست به تدریج شخصیت نسبتاً کاملی بسازد و با فلشبک مختصر خود، رمز و راز های دیرینه را برملا کند.
این صحنه برای مخاطبان شوکهکننده خواهد بود، چون که این سبک پیشروی داستان و رازآلود بودن آن، چیزی است که تاکنون در فیلمهای تور نادیده گرفته شده بود و بجای آن از مبارزات فانتزی، دیالوگ های فلسفی و جلوههای ویژه استفاده شده بود. فیلم راگناروک تلاش زیادی میکند که تور را انسانیتر جلوه دهد و در این راه از درجه تور بودن او کم کرده است؛ عنصری که تور را از یک آدم عادی با چکش، متمایز میکند. هر چه بیشتر تور را شبیه به انسانهای عادی میبینیم، متوجه میشویم که سازندگان فیلم هیچگاه نتوانستهاند ارتباط شفاف و پایداری میان تور و دنیای مدرن ایجاد کنند. همهی این عوامل دست به دست هم داده و نتیجه آن این است که “تور“، مانند یک ماهی بیرون از آب است که همواره کار های تکراری انجام میدهد. در نهایت پیشنهاد ما به تور این است که به دنبال یک خط داستانی جذاب و تاریک بگردد تا شاید بتواند اصالت خود را بازگرداند.
تور: راگناروک (Thor: Ragnarok)
کارگردان: تایکا وایتیتی (Taika Waititi)
نویسندگان: اریک پیرسون (Eric Pearson)، کرگ کایل (Craig Kyle)، کریستوفر یوست (Christopher Yost)
ستارگان: کریس همسورث (Chris Hemsworth)، تام هیدلستون (Tom Hiddleston)، کیت بلانشت (Cate Blanchett)، مارک روفالو (Mark Ruffalpo)، ادریس البا (Idris Elba)
مناسب برای افراد بالای ۱۳ سال
زمان فیلم: ۲ ساعت و ۱۰ دقیقه
ژانر: اکشن، ماجراجویی، کمدی، عملی تخیلی
بخوانید: ضعیف ترین شروع سریال مردگان متحرک (The Walking Dead)
نظر شما چیست؟