دوران طلایی تلوزیون در چند سال اخیر به اوج خارقالعاده خود رسیده است؛ انقلاب نتفلیکس در رسانه و حرکت روبهجلو شبکههایی همچون HBO، AMC و FX در جذابتر کردن هرچه بیشتر تلویزیون.
در حالی که تنوع بالای برنامهها از در دسترس بودن برنامه مناسب برای هر فرد با هر سلیقهای اطمینان حاصل میکند و باعث میشود برای هر بازیگری گزینههای متعدد بسیاری باشد، باعث این نیز میشود که در هر سریال حتی خارقالعادهای نیز تعداد معدودی انتخابهای سوالبرانگیز وجود داشته باشد، و یا در واقع تعداد محدودی عملکردهای کمتر از حد انتظار.
سریالهای این لیست غالبا خوب و یا حتی عالی هستند، اما عملکردهای بازیگران خشک و اشتباهات آنها باعث گمراه شدن مخاطب از واقعیت کیفیت اصلی سریال شده است. در میان بهترین سریالهای ۲۰۱۷، عملکرد هیچ ده بازیگری به اندازه این لیست خجالتآور و ضعیف نبوده است.
عملکرد ضعیف در فیلمی ۹۰ دقیقهای یک موضوع است، عملکرد ضعیف در سریالی طولانی مدت که شاید حتی سالها پخشش به طول بیانجامد موضوع دیگری است، موضوعی که میتواند باعث شود شما از یک سریال متنفر شوید و ناسزا بار عوامل آن کنید، موضوعی که در حقیقت شامل حال چند مورد از این لیست میشود:
۱۰- ایوان رئون در سریال غیرانسانها (Inhumans)
تقریبا تمام بازیگران “غیرانسانها“ی شبکه ABC در این لیست قرار دارند؛ چرا که چه در بعد انفرادی و چه در بعد جمعی، در نمایش این شخصیتهای دنیای مارول رسما شکست خوردهاند. اما بدتر از همه آنها ایوان رئون است، بازیگر نقش مکسیموس، برادر صاعقه سیاه. به راحتی میتوان متوجه شد رئون فقط به این دلیل به عنوان بازیگر این نقش انتخاب شده است تا عاملی برای جذب مخاطبین سریال “بازی تاج و تخت” گردد، موضوعی که کمی خندهدار است چرا که دیالوگهای او شبیه دیالوگهای اولیه و بدون بازیبینی سریال GoT به نظر میرسد.
شور و اشتیاقش کجاست؟ رئون به شکل عجیبی در اغلب صحنههایش بیحس به نظر میرسد، انگار ذهنش درگیر مسائل مهمتری است. البته نباید از این موضوع غافل شد که همانند سایر بازیگران او نیز مغلوب فیلمنامه ضعیف و کارگردانی و تولید بیکیفیت شده است. با توجه به اینکه بازی او در این سریال باعث جلب توجه بسیاری شد، میتوان گفت عملکرد ضعیفش آنقدر بد هست که بازی فوقالعاده او در “بازی تاج و تخت” را تحت تاثیر قرار دهد.
حداقل خداراشکر با توجه به امتیازات پایین این سریال و نقدهای منفی بسیاری که از آن شد، خیالمان راحت است که از او دیگر برای فصلهای احتمالی آینده، دعوت نخواهد شد. پس شتر دیدید، ندیدید!
۹- کلایو استندن در سریال ربوده شده (Taken)
اینکه نتوان میراث لیام نیسون را همانگونه با عظمت حفظ کرد، آنچنان خجالتآور نیست؛ اما فیلمنامهنویسی خشک و بیروح و کارگردانی ضعیف این سریال NBC کم بود، که بازی ضعیف و بدون گیرایی نقش اول آن، کلایو استندن نیز بر بد بودناش افزود.
استندن گرچه در صحنههای اکشن فیلم عملکرد مورد قبولی از خود به نمایش میگذارد، اما آن شخصیت پخته و باتجربه نسخه قدیمیتر برایان میلز را که در بازی نیسون یافت میشد ندارد، چیزی که باعث میشود کمی کوچک و حقیر جلوه کند.
اینکه تصمیم گرفتند زیادتر از حد ادای نیسون را در نیاورند، ایدهای هوشمندانه است، اما استندن در پر کردن این جسم خالی با روحی جذاب و مهیج عملا شکست خورده است. از این رو میتوان گفت این سریال عملا یک شکست و چرتوپرت محض است و واقعا عملکرد ضعیف استندن کوچکترین کمکی به حل آن نمیکند.
۸- درو بریمور در سریال رژیم غذایی سانتا کلاریتا (Santa Clarita Diet)
درو بریمور بازیگری نیست که بتوان به راحتی از وی انتقاد کرد یا حتی او را دوست نداشت، اما اگر سریال ترسناک و خونآلود شبکه Netflix را هم خوب در نظر بگیریم، عملکرد عجیب و خستهکننده او نقشی جز خراب کردن آن ندارد.
“رژیم غذایی سانتا کلاریتا” سریالی متفاوت اما سرگرمکننده است که عملکرد معمولا عالی تیموتی اولیفانت به عنوان شوهری سختباور است که با مضحکترین بازی سرنوشت روبرو شده است.
بریمور اما، بازیای حساب شده به نمایش میگذارد و همواره در محدوده شیرین و امن خودش قرار داد؛ موضوعی که با در نظر گرفتن نقشی که به او داده شده و اینکه تقریبا هیچگاه خارج از تواناییاش از او چیزی خواسته نمیشود، بسیار ناامیدکننده است.
این در واقع عملکرد عادی بریمور است که کمی کمدی–وحشت همراه دارد. در حالی که اولیفانت عملکرد قابلقبول و جذابی ارائه میدهد که گاهی انعطاف نیز دارد، بریمور ترجیح را بر امن بازی کردن گذاشته است.
۷- جاستین کورنول در سریال روز آموزش
مشخص بود که تلاش بیهوده و احمقانه شبکه CBS برای تبدیلکردن فیلم برنده اسکاری همچون “روز آموزش” با بازی ستارهای همچون دنزل واشینگتون به یک سریال اینترنتی، منجر به شکست خواهد شد؛ حتی اگر بازیگر بسیار خوبی چون بیل پکستون که البته قبل از اتمام نمایش فصل اول آن از دنیا رفت، کمی آنرا تماشایی کند.
نقش همکار سختگیر پکستون را جاستین کورنول ایفا میکند که اولین بازیگری نقش اصلی او است، موضوعی که متاسفانه بسیار واضح است. با وجود اینکه ظاهرا او مناسب نقشش انتخاب شده اما آن استحکام لازم برای همراهی شخصیت بااستعدادی همچون پکستون را ندارد.
باید اعتراف کرد بخش زیادی از مشکل به دلیل ضعف فیلمنامه است که به خوبی میداند پکستون مرکز توجه است و نقش کورنول را بارها و بارها کمرنگ میکند. اگرچه خود بازیگر نیز اصلا تلاشی در جذابتر و بااحساستر کردن نقشش نمیکند و همین باعث میشود خود او نیز مقصر باشد.
ادامه مطلب در صفحه بعد:
[…] بدترین عملکرد سریال های تلوزیونی در سال ۲۰۱۷ […]