سه فیلم “لوکا گواداگنینو” از سهگانه “میل” (Desire)، همگی به نوعی حول محور موسیقی روایت میشوند. این فیلمساز ایتالیایی از آثار مدرن–کلاسیک “جان آدامزِ” آهنگساز، کمک میگیرد، تا تنش درام “من عشق هستم” (I Am Love) سال ۲۰۰۹ را روایت کند، درحالی که “صدای آب بزرگتر” (A Bigger Splash) سال ۲۰۱۵، که داستانش پیرامون یک خواننده راک خیالی و عشق سابقش است، به همراه لبخوانی “نجات احساسی” (Emotional Rescue) گروه “رولینگ استون” به اوج میرسد. اما این آخرین فیلم عاشقانه این سهگانه، “مرا به نامت صدا کن” است، که عشق و علاقه عمیق این فیلمساز به موسیقی را با مرزهای ژرف هنر، رستگاری و آرامش پنهان شده در آن، پیوند میزند.
این فیلم را “جیمز ایوری” از رمانی نوشته “آندره آکیمان” در سال ۲۰۰۷، اقتباس کرده است، و داستان آن در ایتالیای شمالی و تابستان سال ۱۹۸۴ دنبال میشود. “الیو” (با بازی “تیموتی شالمت“)، پسری ۱۷ ساله است که به زیبایی پیانو نواخته، و رابطهای خاص و محکم میان او و “الیور” (با بازی “آرمی همر“) شکل میگیرد. الیور استاد دانشگاه و از دوستان پدر الیو، آقای “پرلمان” (با بازی “مایکل استاهبارگ“) است که به عنوان دستیار و برای کمک در تحقیقاتش، او را به ویلای خانوادگیشان دعوت کرده است. عاشقانهای در قالب دوستی، از میان علایق مشترک آنها متولد میشود: آثار باخ و دبوسی که الیو مینوازد، و آثار گروه “خزهای روانگردان” که الیور را در یک مهمانی غرق رقص، و الیو را غرق تماشای او میکنند. در یکی از احساسیترین صحنههای فیلم، الیور، به تحسین الیو میپردازد، و سپس این دو مرد، که در مکان یادبودی از جنگ جهانی اول هستند، عشقشان را ابراز میکنند؛ به معنای واقعی کلمه، رد شدن از مرزهای تاریخ.
“مرا به نامت صدا کن” حقیقتا داستانی سرراست از بزرگشدن است که بهترین لحظات آن زمانی رقم میخورند که روابط میان الیو و الیور، و الیو و پدرش، معنایی فراتر از ظاهر روزمره به خود میگیرند، و گواداگنینو روایتی بسیار زیبا برای آنها مییابد. لطافت عاشقانه این فیلم، توام است با کراسفیدهای رویایی، فوکوسهای نرم و موسیقی دیجیتال در عمق موسیقی متن غیردیجیتال (در میان آنها دو آهنگ جدید از “سوفجان استیونز” و “ماریس راول” به نامهای “یک قایق” و “اقیانوس” نیز شنیده میشوند). فیلمبرداری گواداگنینو گاه خارقالعاده میشود، بازیگرانش مانند اثری هنری در جای خود قرار دارند، همچون مجسمههایی که آقای پرلمان از مدیترانه با خود میآورد. این بیشتر از همه در مورد الیور صادق است، آدونیس بزرگی که از آن سوی مرزها نزد الیو آمده است. گواداگنینو طوری او را در قاب تصویرش جای میدهد، که میخواهد الیو او را ببیند، قاب شده در درها و پنجرهها در حالی که نور خورشید تابستانی چهرهاش را روشن کرده است.
بخوانید: درخشش دنزل واشنگتن در فیلم “آقای رومن جی اسرائیل”
در قسمتی از فیلم، گواداگنینو، داستان را با قافیهای بصری همراه میکند، الویر در کنار استخر حمام آفتاب میگیرد، در حالی که یکی از مجسمههای آقای پرلمان کنار ساحل افتاده است. گاهی، فیلمسازان زیادتر از حد برچنین صحنههایی تکیه میکنند، مانند صحنهای دیگر که پدر الیو در حال صحبت با الیور است، میگوید که مجسمههایی که جمع میکند او را دعوت میکنند تا در آنها عطش میل را زنده کند. اما درام “مرا به نامت صدا کن” همواره به سادگی ظاهرش نیست، صحنهای در اواخر فیلم به آقای پرلمان اختصاص دارد، عنصری کم اهمیتتر در این فیلم، و عشق او به هنر و سایه غمانگیز آرزوهای برباد رفتهاش که هنوز از زندگیاش عبور نکرده است.
ظرافت خاصی در رشد شخصیتها و قالب اصلی داستان وجود دارد که کمی برای گواداگنینو غیرعادی است، چرا که فیلمهای او اغلب پرسروصدا و به دنبال کسب توجه است. هیچکس احتمالا رقص دیوانهوار “ری فینز” در “صدای آب بزرگتر” را فراموش نخواهد کرد، و یا اینکه به سادگی میتوان فهمید چرا همه در آن فیلم سریعا محو شخصیت اصلی میشدند. همینگونه است که گواداگنینو به لذت “تیلدا اسوینتون” از حرفهاش اجازه میدهد تا سیلی عظیم از امیال احساسی را در “من عشق هستم” به نمایش بگذارد، فیلمی که نمایشدهنده طلسمی جسورانه و پررنگ است، به طوری که اغلب فیلمسازان جرئت نمیکنند حتی طرفش بروند.
به نظر می رسد که شیوه گواداگنینو در طول فیلم “مرا به نامت صدا کن” بیشتر محفوظ مانده است و نشانههای بسیاری برای اثبات آن وجود دارد، چرا که به عنوان مثال اعتماد او به بازیگرانش و روابط میان آنها را میتوان به وضوح دید، که البته یکی از جذابترین شداید احساسی را در آن شاهد هستیم، که گاه نفسگیر و گاه غمانگیز میشود، و در هر حال به شکل عجیبی قانعکننده گردیده است. شالمت خصوصا بسیار تحسینبرانگیز است، احساسات جوانان را تصاحب میکند، خصوصا سقوط اعتماد به نفس ناشی از آن لحظهای که متوجه میشوید شناختی از خود ندارید، و چقدر این فهم میتواند ترسناک باشد، موضوعی که در صحنه نهایی فیلم باعث درهم شکستن این بازیگر میشود، هرچند که تاحدودی این صحنه را بیاهمیت میدانیم. اما هیچ دلیلی وجود ندارد که باور گواداگنینو به بازیگرانش نیاز به جلوگیری از هنرنمایی آنان در طول کارشان داشته باشد، و در حالی که “مرا به نامت صدا کن” به تمامی جنبههای رابطه عمیق میان الیو و الیور میپردازد، لذت کارگردان از انرژی همدردی بصری است که عشق عمیق آنها را بیشتر نمایان میسازد.
همه این دلایل باعث میشود این فیلم را، فیلمی باارزش بدانیم که تماشای آن خالی از لطف نیست. اگر شما هم به تماشای آن نشستهاید، تجربه خود را با ما در میان بگذارید.
عاااااالی بود این فیلم به معنای واقعی کلمه عالی بوووووووووود فکر نکنم تا یه مدت طولانی بتونم فیلمی ببینم و انقدر خوشم بیاد! معرکه بود! شاهکار بود!!!!! به نظرم این فیلم قبل از اینکه درمورد همجنسگرایی یا روابط جنسی باشه، درمورد عشق اول و برای اولین بار عاشق شدن بود. واقعا هم دم عوامل گررررررررم که مثل اکثر فیلمای هالیوودی به جنبه ی پورنوگرافیک فیلم بیش از حد توجه نکردن و تمرکزشونو گذاشتن روی احساس و رابطه ی قشنگ الیو با الیور. به جز اینا، فضای قدیمی فیلم و باغ و ویلای خانواده ی پرلمن و موسیقی هایی که تو… بیشتر بخوانید
وای من بسیار زیاد این فیلم رو دوست دارم و بارها دیدمش به نظرم واقعا یک اثر هنریه ،روایت گویی فیلم خیلی واقع گرایانه است و جزئیات رابطه ی این دو فرد رو به خوبی نشون میده طوری که بدون اینکه این دو به هم بگن دوستت دارم ،میشه احساس عمیق بینشون رو دید و اینکه باعث میشه لیبل نذاری و فکر نکنی داری یک رابطه ی گی رو میبینی، بلکه دو تا انسان رو میبینی که همو دوست دارن و ورای جنسیت ،به طبیعی ترین شکل ممکن رابطه ی خیلی زیبایی رو شکل میدن.لحظه ای که الیو و الیور… بیشتر بخوانید
با اختلاف بهترین فیلم سال. خیلی وقت بود اینطوری گریه نکرده بودم.
قلبم هنوزم درد میکنه ، چی بگم؟لعنت بهش فوق العاده بود.احساسات الیو، رفتاراش ، حرکاتش ، همه چیش دست به دست دادن من اخر فیلم چشمام خیس شه. فقط ی خواهشی دارم،اونایی که از درک احساساته بالایی برخوردارن ببینن! من چون دقیقا شبیه الیو بودم ی زمانی واقعا تحت تاثیر گرفتم
من به هفت سر این فیلم گریه میکردم .هر موقع به یادش نیفتادن ناخداگاه گریم میگرف
اکثر فیلمای نامزد گلدن گلابو دیدم این فیلم بهترین و لیدی برد و بلید رانر رو دوست داشتم،مخصوصا ایتالیای دهه۸۰ مسحور کننده است و عشق این دو باور پذیر ، خیلی خوشم اومد که دگرجنس گرایی رو بیشتر از نظر احساسی به تصویر کشید تاجسمی،دنبال کننده کارهای این کارگردان و بازیگران فوق العاده اش شدم…
فک کنم همجنسبازیه؟
عالی بود.خیلی وقت بود یه فیلم اینقدر ذهنم رو مشغول نکرده بود.نمیتونم بهش فک نکنم.دنبال کتابش هستم ولی پیداش نمیکنم.بازم میگم که عالی بود و فوق العاده…
روح و روان منو خیلی بهم ریخت…واقعا عالی بود….
در جواب دوست محترمی که گفته بود مهم تر از عشق چیزای دیگه ای هم هست باید بگم مهم تر از عشق هیچ چیزی نیست . حالا هر نوع عشقی عشق به خدا طبیعت انسان هم نوع و هر احساسی که ناب و خالص باشه بی نظیره . و این فیلم به زیبایی این عشق رو به تصویر کشیده بود موسیقی فیلم ،نمااهای زیبا از باغ و طبیعت، بازی و احساسات دو نفر که از بودن با هم لذت میبرن فوقالعاده بودن با اونکه با موضوع فیلم به دلیل مذهبی بودن مخالف بودم اما باید بگم فیلم فوقالعاده بود .… بیشتر بخوانید
طراحی صحنه و لباس عالی بود
بازی ها عالی کاملا شوروحال و احساس رو به مخاطب القا میکردند
نمونه ی مردانه ی blue is the warmes color
از عشق و احساس اون فیلمم لذت بردم
خیلی زیبا تحلیل کردی
فیلم بدی نیست ولی خب به شرطی اینکه مذهبی افراطی نباشین! البته قصدم توهین نیستا ولی خب…من خودم هم بعضی جاهاشو اصلا دوست نداشتم ولی داستان فیلم و بازی بازیگران خیلی خوبه نمره ۸ از ۱۰ به نظرم براش می صرفه!
در آخر باید بگم که متاسفانه یا خوشبختانه کم کم فیلم ها داره به سمت همجنسگرایی و احساسات بین دو فرد هم جنس میشه!!!
اسپویلر:
البتته جالبه که خیانت همیشه حرف اول و آخر رو در اینجور فیلما میزنه!!!
حتی همین فیلم که آخر سر طرف نامزد کرد رفت!
داستان فیلم مربوط به زمانیه که همجنسگرایی به شدت محکوم میشه. و الیور اگه دقت کنید میگه که باباش زیاد مثل بابای الیو نواندیش نیست و یهودی سخت گیریه. بارها الیور جلوی خودشون رو میگیره و احساساتشون رو سرکوب میکنه تا از به خطر افتادن جفتشون جلوگیری کنه. بعد شما خیلی راحت میای مینویسی خیانت!!! اینکه داستان اکثر فیلم ها داره به این سمت کشیده میشه به خاطر اینه که شما یکم اطلاعاتت نسبت به اطرافیانت بالاتر بره و الکی محکومشون نکنی. اینکه به یک همجنسگرا به چشم هرزه و کثیف نگاه کنی درست مثل اینه که به یه سیاه… بیشتر بخوانید
به نظر من بهتره شما یکم اطلاعاتت رو نسبت به این موضوع بالا ببری. اتفاقا برخلاف اعتقاد شما همجنسگراها کاملا افراد هرزه و کثیفی هستند چون هیچکدوم از نظریات پزشکی که مبتنی بر ژنتیکی بودن همجنسگرایی مطرح شدن تایید شده نیستن و حتی اکثرا توسط دانشمندان دیگر کاملا علمی رد شدند و اینکه حمایت همه جانبه امریکا و اسرائیل از این موضوع خودش نکته قابل تاملیه. خریدن چهار تا دانشمند برای ارائه نظریات به ظاهر علمی در این زمینه برای اونها ساده تر از آب خوردنه. ضمنا شما موضوع انسانی ای رو غیر از ظلم و فساد و تجاوز و… بیشتر بخوانید
آقای محترم اینکه سه دین مختلف الهی (اسلام و مسیحیت و یهودیت) کاملا و با صراحت تمام همجنسگرایی رو رد کرده اند و اینکه پیروان این ادیان بخوان نظر دینشون رو در مورد این موضوع بازگو کنن چه ارتباطی با مذهبی بودن افراطی داره؟؟؟ اگر اینطور باشه شما هرجا حتی در مباحث فردی و اخلاقی هم اگر بخوایین حرفی از دین بزنین مذهبی افراطی هستین. مثلا اگر بگین اسلام گفته نباید دروغ گفت یا دروغ حرامه شما یک مذهبی متعصب افراطی هستین. آیا واقعا منظور شما اینه؟؟ موضوع همجنس گرایی با موضوع دروغ اصلا تفاوتی ندارن چون هر دو به… بیشتر بخوانید
اول به این نکته توجه کنید که ادیان ساختار خشک و غیر منعطف دارن اما علم چیزیه که به روز میشه!و دلیل و منطق پشتشه، پس برای چنین بحثی نمیتونین پای دین و مذهب رو بکشین وسط. همجنسگرایی کاملا دلیل ژنتیکی داره و اثبات شده ست و در حیوانات هم وجود داره. مثل قوهای سیاه، شیرها، شامپانزه و…. نکنه حیوانات هم با توطئه ی اسرائیل و آمریکا همجنسگرا شدن؟ مقایسه دروغ و همجنسگرایی هم که واقعا مضحکه، دروغ رو نه فقط دین که انسانیت نفی میکنه و اگر دینی نبود هر عقل سلیمی میفهمید دروغ بده یا خیر؟! اگر همه… بیشتر بخوانید
جالبه همیشه افرادی در مورد همجنسگرایی نظر می دن که هیچ درکی در این زمینه ندارن و قطعا دگرجنس گرا هستن.
چطور می تونین در مورد چیزی که هیچی در موردش نمی دونین نظر بدین ؟
مثلا من تو عمرم به مسکو نرفتم . چطور می تونم در مورد احساس یه فرد از سفر به مسکو حرف بزنم ؟
بعضی وقتها سکوت بهتر از حرف زدنه. آدم که نباید در مورد هر چیزی نظر بده
فیلم زیبایی بود
برخی از نکات ریز که باید توجه داشت پسر ۱۷ سال هتگام سکس با پرتغال و دوست دخترش بسار زود انزال بود به معنای سکس بدون احساس
ولی با الویر ساعت ها سکس میکردن
به این معناست که در این سن یک آدم باید به دنبال جستجوی حس واقعی باشه
همینطور که پدرش در سکانس های پایانی گفت ما برای نفرات بعدی احساس کمتری داریم تا این که در سن ۳۰ سالگی دیگه هیچ عشقی برای ما نمیمونه
صحنه های سکس فیلم زیاد نشون دهنده ی طول زمان و کیفیت رابطه ها نبود. خوشبختانه کارش در این زمینه خیلی خوب بود، چون برخلاف اکثر فیلم ها برای جذب مخاطب روی سکس تمرکز نکرده بود و فقط اول و آخرشو نشون میداد. و در اون صحنه ی هلو که شما پرتقال دیدیش باید عرض کنم هدف فیلم چیزی جز هلو و میوه در اون سکانس بود. باید همجنسگرا باشی تا اونو درکش کنی، الیور میخواست اون میوه رو بخوره و به نظر من این برترین سکانس فیلم بود. عشق همجنسگرایان هم مثل بقیه س. وقتی یکیو میخوای، با همه… بیشتر بخوانید
روابط پاک هم جنس گرایی؟؟؟؟؟
به نظر میاد شما بیش از اندازه عشق رو جدی گرفتین و در توهمات برساخته یا احساسات جوی ناشی از این فیلم قرار دارین. متاسفانه باید به سینمای غرب از این بابت تبریک گفت چون خیلی خوب کارش رو داره انجام میده.
صادقانه از شما میپرسم که آیا واقعا فکر میکنین هیچ چیزی بالاتر از عشق در این دنیا وجود نداره؟؟؟ حتی خدا؟؟
شما چه گیرى دادى به کسایى که موافق همجنسگرایى هستن؟ نظرشونو میگن وکارى به بقیه ندارن, شما هم سنگین رنگین نظرتو بنویس برو دیگه, فک کردى کى هستى اومدى نظراتشونو محکوم میکنى.. مشزل اینجاست آدمهاى خشک و متعصب و کور و عقب افتاده ایى مثل شماها حداقل سرشونم تو کار خودشون نیست
اسرائیل در زیبا ترین شکل ممکن و بهترین پوشش و تزئین داره اهداف خودشو پیش می بره. من مذهبی نیستم و به هیچ عنوان متعصب هم نیستم ولی بعضی وقت ها بهتره آدم دست از روشن فکر نمایی الکی برداره و زشتی ها رو اون جور که واقعا هستن ببینه نه اون جور که دیگران می خوان. رابطه ی دو انسان هم جنس نرمال و معمولی هیچ وقت به رابطه ی جنسی و لواط و مساحقه ( گی و لز) کشیده نمی شه. دیگه جای گفتن و بحث نداره که من خودم از یکی از دوستای یهودیم شنیدم که می… بیشتر بخوانید
مدتها بود عطش دیدن این فیلمو داشتم بدون اینکه هیچ اطلاعی از محتوای این فیلم داشته باشم … متاسفانه برخلاف نظر دوستان که از این فیلم به شدت لذت برده اند بنده به شدت از این فیلم متنفر شدم و لحظاتی از این فیلم واقعا حالت تهوع گرفتم و به شدت این فیلم مرا پس زد … مدتها بود از دیدن فیلم معروفی تا این حد آزده خاطر نشده بودم … دیدن این فیلم توصیه نمی شود … با احترام به نظر سایر دوستان
اصلا فیلم خوبی نیست. نامزدی بهترین فیلم اسکار از عجایب این دوران است. بازی ها سرد و غیر قابل باور، متن گمشده و سردرگم. فیلم تلاش ناشیانه ایی دارد برای شبیه بودن به فیلم “آبی گرم ترین رنگ است” اما حتی در تقلید هم یک شکست مفتضحانه است.
من به عنوان یک جوان با همه ی وجودم حس کردم تمام احساسات الیو رو در تک تک رویارویی هاش با تجربیات جدیدش.
پس یا شما فیلم رو ندیدی، یا رو دور تند دیدی یا…
چون بازی شالمت واقعا مسحور کننده بود
خصوصا گریه ی آخرش