نقطه ی زابریسکی اولین فیلم آنتونیونی است که در آمریکا ساخته شد و با فرهنگ آمریکایی گره می خورد. آنتونیونی زمانی نقطه ی زابریسکی را ساخت که کشور آمریکا در یکی از بحرانی ترین بازه های زمانی بسر می برد. زمانی که این کشور از یک سو به بن بست جنگ ویتنام و پیچیده شدن جنگ سرد با نظام کمونیستی شوروی رسیده بود و از طرفی با اعتراضات تبعیض نژادی از طرف سیاه پوستان، دست و پنجه نرم می کرد. اعتراضاتی که به اغتشاشات مردمی و اعتصاب های دانشجویی منجر می گشت. آنتونیونی اینبار مانند مقدمه چینی های فیلم های اخیرش، دوربینش را به دل چنین روزگار بحرانی کشور ابر قدرت دنیا می برد و سیاسی ترین فیلم دوران سینما گریش را می سازد. فیلمی که المان های فلسفی و روانشناسی های آثار قبلی فیلمساز را زیاد در خود ندارد و بسترش در حیطه ی اعتراض به نظام نئو لیبرالیسم و کاپیتالیسمی جهان غرب، در یکی از بحرانی ترین دوران قرن بیستم، چرخش می کند.
فیلم نقطه ی زابریسکی با بحث های دانشجویان معترض و انقلابی آغاز می گردد که به نظام حاکم، اعتراض دارند و در این بین آنتونیونی بر خلاف فیلم های دیگرش، یک قهرمان انقلابی معرفی می کند. قهرمانی که آرمان خاصی ندارد و اسم خود را در بازداشتگاه کارل مارکس خطاب می کند و فقط به دنبال آزادی است. در سکانس های اولیه در خیابان، آنتونیونی دوربینش را بر روی نقاشی های دیوارهای شهر متمرکز می کند که گاوچران هایی را نشان می دهد که از تاریخ غرب وحشی آمریکا حکایت دارند. سپس نام اماکن دولتی و بانکها و در ادامه بروشورهای کافه ها و کازینوها را می بینیم که تمامآ نگاه معتوف فیلمساز به فرهنگ لیبرالیستی امریکا دارد، فرهنگی که غرق در مدرنیته ای است که به نوعی به انتها رسیده است. اما دوربین آنتونیونی در نشان دادن فضای جامعه، به دل اعتراضات و اغتشاشاتی می رود که اغلب صحنه های آن واقعی است و گه گاه با لانگ شات ها و مدیوم شاتهایی که با دوربین روی دست گرفته شده، حکایت از دغدغه ی فرمیک فیلمساز دارد که همیشه در تمامی فیلمها، یکی از المان های سینمای آنتونیونی می باشد به طوری که او را در فرم با لقبهای فرمالیست پرجاذبه و معمار سینما می خوانند.
نقد و بررسی فیلم راه (Yol)؛ نمایشی از شجاعت کرد ها !
اما پس از نمایش شلوغی ها و نا امنی ها در شهر، قهرمان به دل بیابان ها پناه می برد و به قله ی زابریسکی می رسد. قله ای که در زمانی دور جزوء دریاچه بوده تا اینکه با نوسنات به صورت طبقه طبقه با فشار زمین به سمت بالا آمده و بوسیله ی آب و باد ساییده شده است. یعنی به تعبییری درست مانند خود جوامع انسانی که کم کم به تکامل اجتماعی رسیده اند، اما هنوز چنین قله ای تشکیل نشده است. چون قله ی زابریسکی نمادی از قله ی آزادی است. قله ای که می توان آنجا سرخوش بود و فکر کرد(اشاره به دیالوگ دختر در ابتدای فیلم که تلفنی می گوید: می خواهم به جایی بروم که بتوانم فکر کنم) و در قید هیچ بندی نبود. اما بدون شک سکانس به یاد ماندنی، عشق بازی دختر وپسر می باشد که می توان آن را رقص اروتیک آنتونیونی نامید. این سکانس جزوء معروف ترین سکانس های اروتیک تاریخ سینماست که با موزیک نقطه ی زابریسکی اثر پینک فلوید، در هم آمیخته است. سکانسی که برخی آن را اوج نمایش احساسات گرایی در سینمای سیاه آنتونیونی می دانند.
در پایان با کشته شدن قهرمانی که بر روی بدنه ی هواپیما شعار ((نه جنگی، نه کلمه ای)) رنگ آمیزی کرده است، آنتونیونی کلید انتقام را به دست دختر می دهد تا تفرجگاه و حرمسرای نمایندگان سرمایه داری را منفجر کند. سرمایه دارانی که فقط به فکر احداث مکان های سرمایه گذاریشان هستند و گویی آرمانشان آن شهر ماکت وار و مصنوعی ای است که در تلویزیون تبلیغش را می کند
نام لاتین: Zabriskie Point
کارگردان: میکل آنجلو آنتونیونی
امتیاز: ۱۰/۷٫۵
بیشتر بخوانید: نقد و بررسی فیلم سایه های بلند باد؛ به یاد روز های قدیم ایران
نظر شما چیست؟