
در طول جشنواره فجر با ما همراه باشید تا به بررسی بهترین آثار این جشنواره بپردازیم.
مهران احمدی برای اولین بار پشت دوربین قرار گرفته و از آن جالبتر نرگس آبیار، سازنده فیلمی چون شیار ۱۴۳ به عنوان مشاور او در پروژه سینماییاش حضور پیدا کرده و تهیه کننده همان فیلم که از قضا همسر خود آبیار هم هست، هم روی فیلم مهران احمدی سرمایهگذاری کرده است. در این میان فیلمنامهنویسی داریم که اولین کار خود را نوشته ولی قرار است بازیگرانی همچون رضا عطاران و هومن سیدی کاراکترهای آن را جان ببخشند. تمام این موارد کنجکاوی زیادی را درباره فیلم «مصادره» ایجاد میکند و زمانی که متوجه میشویم فیلم درباره ساواک و انقلاب است، دوز این کنجکاوی بیشتر هم میشود. مصادره اولین فیلمیست که مستقیما سراغ شوخیهایی با انقلاب و نسل قبل و بعد از آن رفته و از این حیث همچون «لیلی با من است» هست که سردمدار شوخی با جنگ و دفاع مقدس بود. مصادره اولین فیلم کمدی-سیاسی ایرانی نیست اما جسارتش گاهی از مارمولک هم بیشتر میرود و البته سنگ را هم به نعل میزند و هم به میخ، برخی دیالوگها و سکانسها میتواند فیلم را حتی ضدانقلابی معرفی کند و در برخی دیگر آن را ارزشی و از همین رو نمیتوان آن را فیلمی انتقادی مثل «مکس» معرفی کرد. راضی کردن همه مخاطبین جزو مواردی بوده که فیلمساز خواسته آن را رعایت کند اما در این بین سردرگم شده و نمیداند طرف کدام جناح را بگیرد. ارجاع مستقیم به بعضی شخصیتهای تاریخ کشور مثل هخا (مجری آنور آبی و ضد انقلاب کشور) و خاوری (اختلاسگر ۳۰۰۰ میلیاردی که در کانادا به سر میبرد) در نوع خود شجاعانه و البته جالب توجه است اما بازهم نمیتواند سردرگم بودن حرف اصلی فیلم را توجیه کند.
فیلم داستان مردیست (با بازی رضا عطاران) که مامور خرید اداره سازمان اطلاعات کشور یا همان ساواک است. او اقلام مختلف اعم از خوراکی و وسایل شکنجه را برای این سازمان میخرد و البته به نظر میرسد که نمیداند ساواک کارش چیست و از سادهلوحیاش در این اداره گماشته شده است. او عاشق خواننده زنی از مکزیک میشود که در کابارههای تهران آواز میخواند و بعد از ازدواج با او در بحبوحه انقلاب بچهدار میشود. او نمیداند با ۵۰۰۰ متر زمین خود در حوالی عباس آباد چه کند و سعی در نقد کردن آنها در زمان انقلاب دارد، اما بدتر گرفتار میشود و با کمک دوست خود که در بین دولت جدید کارهای شده (با بازی بابک حمیدیان) برای زنده ماندن به آمریکا مهاجرت میکند.
فیلم مصادره دست روی موضوع و نقطه حساسی از تاریخ کشورمان گذاشته و قهرمان خود را فردی قرار داده که تا قبل از انقلاب، ضد انقلاب نیست و بعد از آن از دست رفتار انقلابیون مجبور به فرار از کشور و آواره شدن در غربت میشود. کمتر فیلمیست که به موضوع ایرانیان خارج نشین بعد از انقلاب اشاره کند و از زندگی آنها بگوید، آنهایی که همهشان هم آدمهای بدی نبودند و صرفا کارمندهایی ساده بودند. اما فیلم برخلاف نظر کارگردان، موضوع سیاست را بیشتر و بیشتر باز میکند و خودش را آلوده بازی کثیف سیاست میکند به طوری که در اواسط فیلم کاملا از ریتم و داستان میافتد. تکهها و طنزهای سیاسی موجود در فیلم در ابتدا جذاب به نظر میرسند اما بعدتر که رنگ و بودار میشوند به مذاق بیننده عام چندان خوش نمیآید. شوخیهای جنسی نیز به ندرت در فیلمنامه مشاهده میشود که طرفداران خاص خود را دارد اما مصادره را هرچه بیشتر شبیه به کمدیهای دیگر سینمای ایران میکند و آن تصویر «کمدی خاص بودنی» که بیننده منتظرش بود را خراب میسازد.
رضا عطاران که مانند همتای خود یعنی مهران مدیری تبدیل به برند شده، کاراکتر کمدی خود را مثل همیشه بازی میکند و مردم هم عاشق همین کاراکتر هستند نه چیزی فراتر. از همین رو نمیتوان به تکراری شدن عطاران خردهای گرفت ولی هومن سیدی، دیگر بازیگر فیلم بسیار ضعیف عمل میکند و برعکس هنر کارگردانیاش در دیگر اثر حاضر او در جشنواره(یعنی مغزهای کوچک زنگ زده) هیچ هنری از خود بروز نمیدهد.
اما فارغ از این ایرادات باید به طراحی صحنه بینظیر فیلم اشاره کرد که توانسته به زیبایی هرچه تمامتر هم تهران قدیم را به تصویر بکشد و هم آمریکا را جلوی چشمان بیننده ظاهر کند. صحنههای آمریکا در کشور همسایه، ارمنستان، فیلمبرداری شده و با کمک جلوههای ویژه به بهترین شکل درآمده، هرچند بازیگران خارجی انگار از کمیکبوکهای وسترن قدیم درآمده باشند و ماهیتی کاغذی و لوک خوش شانس گونه دارند. در کنار طراحی صحنه باید به گریم و طراحی لباسها اشاره داشت که در هرچه باورپذیر تر شدن فضای ایران قبل انقلاب و آمریکا کمک کرده است. چهرههای مختلف بابک حمیدیان که از شخصیت تودهای تا حزباللهی را در برمیگیرد گواه این ادعاست.
موسیقی فیلم از همان ابتدای تیتراژ آغازین هنرنمایی میکند و آوازها و موزیک متن در خلال آن هم گوشنوازی میکند. اوج قدرت موسیقی در خاتمه فیلم به حرکت در میآید و آوازخوانی همای برای تیتراژ پایانی با شعر بینظیرش بیننده را مدهوش میکند.
اولین فیلم کمدی مهران احمدی بیشک با ممیزیهایی در زمان اکران گیشه خود روبرو خواهد شد ولی در هر حال بازهم بیشک به هنگام اکران عمومی خود با استقبال مردم مواجه خواهد شد، چرا که ترکیب ساواک، طنز سیاسی، ترانههای خوانندگان لسآنجلسی (و حضور برخی از آنها مثل ابی و فرهاد در فیلم)، لاس وگاس، بازیگران زن خارجی و کازینوهای چراغانی شده فروش میلیاردی فیلم را تضمین میکند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم ملبورن
نظر شما چیست؟