
سالهای جنگ در کشور ما آنقدر قصه و حماسه ناشنیده دارد که تا سالیان سال بتوان از دل آنها سوژهای به دست آورد و فیلم ساخت. «ماهورا» یکی از همین فیلمهاست که سوژه بکری از اتفاقات جنگ را انتخاب کرده و به ماجرای طایفههای عربزبان در خطه مرز ایران و عراق میپردازد. طوایفی که بعد از جنگ تحمیلی زندگیشان دگرگون شد و درگیریهای زیادی با نیروهای بعثی داشتند، اما کمتر کسی از آنها یاد کرده است.
سینمای دفاع مقدس ناخودآگاه یک سری سرباز و خاکریز و میدان شلوغ جنگ را به یادمان میاندازد، چند سالیست که این تفکر قالب بر سینمای دفاع مقدس عوض شده و آثار شاخصی در این زمینه تولید میشود که جنگ هشت ساله را از دریچه نگاه تازهای روایت میکنند. حمید زرگر نژاد، کارگردان فیلم ماهورا به جای رفتن به میدان جنگ و سنگرها و تونلها، طبیعت جغرافیای بکر جنوب کشورمان را به محل نبرد نیروهای ایرانی و بعثی تبدیل کرده است. استفاده از جغرافیا و پتانسیل این منطقه به خوبی صورت گرفته، هرچند بازیگران زیاد نتوانستند نقش افرادی که زیستگاهشان آنجاست را خوب ادا کنند.
داستان فیلم از کشته شدن ماهورا، نامزد امین (یا به اسم محلی در قوم خودش سمور) شروع میشود. امین بعد از کشته شدن نامزدش (که دختری عراقی بود) افسردگی گرفته و اکثر افراد طایفه هم او را نفرین شده میدانند. او تصمیم میگیرد خودش را در مردابهای کنار روستایشان غرق کند و در آخرین لحظات خودکشیاش پیکری نیمهجان از یک خلبان ایرانی را میبیند. امین که همیشه ((دیر رسیده است)) این بار تصمیم میگیرد که جان خلبان را نجات دهد و نگذارد که بمیرد، از همین رو او را به خانه و کاشانه خویش برده و با اینکه عروسی برادرش نزدیک است، خطر بردن خلبان ایرانی را به جان خود و طایفهشان را میخرد. بزرگان دو طایفه که قصد وصلت با یکدیگر را دارند، بر سر تحویل دادن یا ندادن خلبان جنگی به نیروهای عراقی اختلاف نظر دارند، در این گیرودار سروکله نیروهای دشمن برای پیدا کردن خلبان پیدا شده و امین هم به کمک یکی دو افسر ایرانی، جلوی آنها میایستد.
همانطور که احتمالا متوجه شدید، داستان ماهورا با تمامی فیلمهای همژانر خود تفاوت دارد و این ویژگی میتواند برگ برنده فیلم باشد. موضوع جایی جالبتر و هیجانانگیزتر می شود که بدانید وقایع داخل فیلم بر اساس یک واقعیت تاریخی شکل گرفته و زاییده تخیل نویسنده نیست. با این وجود، به رغم زنده بودن برخی شاهدین و سوژه و مکان ناب فیلم، فیلمنامه استخوانبندی لازم را ندارد و به بیراهه میرود. ترکیب ژانر عاشقانه با جنگی در فیلم ماهورا با کشته شدن معشوق آغاز شده که بیشتر فضای مالیخولیایی عاشقانه به آن داده تا بار درام. از آنسو با اینکه فیلمنامه از روی حقیقت نوشته شده، ولی منطق روایی ندارد و در نیمه وسط فیلم حوصله سر بر میشود. یک سوم پایانی فیلم باز زمان اوج گرفتن فیلمنامه است و صحنههای اکشن آن توانسته فیلم را از منجلاب رهایی بخشد، گرچه همین صحنههای اکشن غالبا به ضعیفترین شکل ممکن ساخته و طراحی شدهاند.
بازیگران فیلم که قرار است نقش افرادی با ایل و تبار عربی را بازی کنند، جز یکی دو تن از آنها، الباقی فقط داد میزنند و فغان میکنند و یا به اشتباه عربی حرف میزنند. ساعد سهیلی جزو معدود بازیگران فیلم است که تلاش بسیار خوبی از خود نشان داده و به شخصه برای نخستین بار است که بازی او را قدرتمند میبینم. حضور کمرنگ میترا حجار در سکانسهای فیلم هم با معجزه بازیگری او همراه بوده و گریم این بازیگران به خوبی توانسته به بازی خوب آنها کمک کند. یکی دیگر از نکات مثبت فیلم پرداختن و داشتن یک شخصیت منفی است که به خوبی معرفی میشود و کاراکتر بیرحمی دارد. بسیاری از فیلمهای ایرانی از داشتن یک بدمن رنج میبرند و ماهورا در این بین استثناست اما بازهم مثل هدر رفتن فیلمنامه، شخصیت منفی در اواخر فیلم کمی تا قسمتی به بیراهه میرود و برخی اقداماتش تصنعی جلوه میکند.
دکوپاژ و میزانسن فیلم با توجه به لوکیشنهایی که فیلمبرداری در آن مناطق صورت گرفته، ستودنیست و فیلمبرداری کار توانسته قابهایی هنری از خطه جنوب کشورمان به تصویر بکشد که بیشتر شبیه نقاشیها و عکسهای جاودان ۸ سال دفاع مقدس هستند. فیلمبرداری در زیر آب و نورپردازی این سکانسها با دقت بالا در سینمای ایران به ندرت دیده میشود و عوامل فیلم به خوبی از پس دشواری ضبط این صحنهها برآمدهاند.
فیلم از لحاظ رعایت آداب و رسوم این مناطق، پایبندی به سنتهای آن نواحی و پرهیز از سیاه نمایی، در کنار عروس آتش، تصویر درستی از طایفههای جنوب کشورمان نشان داده و طراحی لباس آنها را به دقیقترین شکل انجام داده است. فقط ای کاش همانطور که گفته شد روی لهجه برخی بازیگران و انتخاب تعدادی از آنها بیشتر دقت میشد تا همه چیز بینقص میماند.
فیلم ماهورا روی کاغذ فیلم خوبی به نظر میرسد و حتی این نوشته و سایر نوشتههای درباره آن نمیتواند چندان از ایرادات آن پردهنمایی کند. ایرادات فیلم فارغ از صحنههای اکشن ضعیف، در قلب فیلمنامه و کار قرار دارد. دستمایه اولیه معرکهای که در ادامه راه خود به یک آشتفگی بدل میشود و بیتوجهی فیلمساز به عناصر درام (که اصرار ویژهای روی آن دارد، شاید اگر این تاکید بیجا و نامگذاری فیلم برای تاکید دوباره روی بار عاشقانه فیلم نبود این مشکل وجود نداشت) حماسه در واقعیت را به داستانی کسلکننده تبدیل کرده است. در کنار این ضعف فیلمنامه، ماهورا آشکارا از تدوین ناقصش ضربه خورده که به آشفتگی فیلمنامه دامن زده است.
شاید بهتر باشد سینماگران نسل جوان که نگاهی جدید به سینما بخصوص سینمای دفاع مقدس روی آوردهاند، اسرار پنهان سال های دفاع مقدس را بیشتر و البته بهتر به تصویر بکشند تا این ژانر نفس دوبارهای بکشد.
بیشتر بخوانید: بررسی فیلم تنگه ابوقری
نظر شما چیست؟