استودیو ایرلندی انیمیشن سازی کارتون سالون تا به امروز سه انیمیشن بلند سینمایی را روانه اکران کرده که هر سه نامزد جایزه اسکار شدهاند. «راز کلز»، «آواز جنوب» و حالا انیمیشن «نانآور» با نام اصلی آن یعنی «پروانه». سبک گرافیکی کارهای ساخته شده در این استودیو همگی برخلاف عنوانهای مرسوم امروزی، دوبعدی بوده و همین امر ارزش کار آنها را در این وانفسای انیمیشنهای پر زرق و برق بیشتر میکند. بودجه ساخته شده آثار آنها نیز همگی بین ۶ تا ۱۰ میلیون دلار بوده و البته آثارشان فروش چندانی هم در گیشه نداشته اما در جوایز سینمایی، همگی خوش درخشیدهاند. دستاندرکاران این استودیوی نابغه در دو عنوان قبلی به سراغ داستانها و یک زیستبوم خاص رفتند و اقلیمی که برای کار سومشان انتخاب کردهاند، متفاوتتر و رئالیستتر از اقلیمهای دو اثر گذشته است: افغانستان، سال ۲۰۰۱ میلادی. انیمیشن «نانآور» بر اساس کتابی به نویسندگی دبورا الیس نوشته شده که از خاطرات مصاحبههای شخصی او در سفرش به پاکستان با چند افغانی فراری به این کشور نگاشته شده است. البته قبل از حضور دبورا الیس در پشت پرده نان آور،بیشک نام آنجلینا جولی برای تماشاگران جلوه میکند که به عنوان تهیه کننده این اثر همراه بوده است. این دو زن هر دو خاطرات واقعی و سفرهایی در واقعیت به افغانستان یا نزدیک آن داشتهاند و از این رو داستان نانآور و فضای این کشور، نسبتا با واقعیت همخوانی دارد.
داستان نان آور روایتگر دختری به نام پروانه است که با پدر معلم خود در شهرشان دستفروشی میکنند. پدر بعد از اینکه جلوی یکی از مامورین طالبان میایستد و با او دهان به دهان میگذارد، بازداشت میشود و به زندان پل چرخی فرستاده میشود. خانواده پروانه که متشکل از مادر او فاطمه، خواهر بزرگترش ثریا و برادر ۳ سالهاش زکی است، در ابتدا به دنبال پدر میروند ولی زمانی که تمام راهها را برای دیدن او یا آزاد کردنش بسته میبینند، میفهمند که باید زندگیشان را بدون او بگذرانند. از آنطرف به علت اینکه هیچ زنی در افغانستان حق ندارد تنهایی در شهر تردد کند و یا هیچ مغازهای به زن تنها جنس نمیفروشد، نمیدانند تکلیفشان چیست و باید چگونه امورات خود را بگذرانند. پروانه با کوتاه کردن موهای خود، خودش را شبیه پسرها میکند و زندگیاش را به عنوان یک پسربچه در شهر ادامه میدهد. او وارد دنیای جدیدی از زندگی میشود که پیش از این با دختر بودنش نمیتوانست آن را تجربه کند و به نوعی نان آور خانه میشود…
داستان انیمیشن نان آور در نوع خود بدیع و خلاقانه است و موضوعی بزرگسالانه را در قالب انیمیشن بیان میکند. به جرات میتوان گفت که نانآور بیشتر از آنکه برای سنین پایین ساخته شده باشد، مخاطبین بزرگسال را هدف قرار داده و حتی قصههای پریگونهای که به رسم همیشگی آثار استودیو کارتن سالون در بطن داستان اصلی روایت میشود، مفاهیم بزرگسالانهای در خود جای دادهاند که کمتر بچهای قادر به درک آنهاست. البته داستان دوم که حالتی افسانهای و نمادین دارد میتوانست کمی زودتر به چرخه اصلی قصه وارد شود و فهمیدن مفاهیم آن تا اواسط فیلم برای بیننده بزرگسال هم گنگ است. حتی نام پسرانه «آتش» که پروانه بهمنظور ورود به زندگی و دنیای پسرانهاش برای خود انتخاب میکند، اشاره و نمادی به حکایت عطار یعنی همان پروانه و عشقش به آتش است که با وجود خطر داشتن دایم گرد آن میچرخد. این حجم از نشانه شناسی در یک انیمیشن بینظیر است ولیکن طبعا برای همگان قابل درک نیست.
دیدن انیمیشن نانآور البته برای بچههای امروزی میتواند استراحتی باشد از دنیای قهرمانزده و سوپرقهرمانان و هیولاهای آنها و درسی باشد از حقیقت زندگی و مشکلات آن. دو داستانی که در طول فیلم گفته میشود، به زیبایی هرچه تمامتر به یکدیگر ربط پیدا میکنند و شخصیت پروانه را در چشم بیننده دوستداشتنیتر میکند. دوبلورهای کار که اکثرا پاکستانی هستند، توانستهاند به کاراکترهای نقاشی شده روح ببخشند و آنها را برای بیننده جذاب سازند.
اسلامهراسی در انیمیشن نان آور تا حدودی دیده میشود و برعکس کتاب که طالبان را آدمبدهای قصه نامیده بود، در انیمیشن بارها به کلمات اسلام اشاره میشود که این مساله در انیمیشنی هالیوودی چیز عجیبی نیست اما از تیم پس پرده کار بعید به نظر میرسید. آنجلینا جولی فیالواقع به درستی میداند که تفاوتهای اساسی بین طالبان و مفاهیم دین اسلام وجود دارد و شاید بهتر بود این مساله به نوعی در انیمیشن گفته میشد تا در این بلوای اسلامهراسی در غرب، به آن بیشتر دامن نزند.
نانآور یکی از بهترین انیمیشنهای امسال محسوب میشود و بهخاطر مضمونش شانس زیادی برای بردن جایزه اسکار به خانه دارد چرا که این جایزه چند سالیست بیشتر رنگ و بوی سیاسی گرفته تا هنری. البته رقیب قدری مثل کوکو در کنار این عنوان برای بردن مجسمه اسکار حضور دارد که استودیوی پیکسار پشت آن قرار گرفته است. در هر حال نانآور یا همان پروانه، تجربه جدیدی در دنیای انیمیشن به شمار میرود و دیالوگهای ناب و جاودانی هم در بطن خود دارد. به شخصه این جمله انیمیشن که از زبان پروانه گفته میشود تا سالها در ذهنم باقی خواهد ماند: «کلماتت را بلند کن نه صدایت. این باران است که باعث رشد گل می شود نه رعد و برق.»
بیشتر بخوانید: لیست انیمیشن های جذابی که در سال ۲۰۱۸ اکران خواهند شد
نظر شما چیست؟