دومین فیلم بلند از سازنده Ex Machina، الکس گارلند، فیلم نابودی میباشد که پس از اکران اولیه در اواخر ماه فوریه در کانادا و آمریکا، حالا از طریق شبکه نتفلکیس برای همگان (بجز کشور چین) در دسترس خواهد بود.
شاید با دیدن اولین فیلمهای نتفلیکس در سال ۲۰۱۸ انتظاراتتان بسیار پایین آمده باشد؛ فیلمهایی مثل The Cloverfield Paradox و Mute (لال) به هیچ عنوان نتوانستند به فیلمی موقر در ژانر علمی تخیلی تبدیل شوند. اما در ادامه و با ساخت فیلم گارلند، منتقدین پس از کلنجار های فراوان، فیلم نابودی (Annihilation) را چالشبرانگیز خواندند؛ فیلمی که در هر ژانری جای میگیرد. شاید نتوانید لذت دیدن این فیلم در پرده بزرگ سینِما را تجربه کنید اما مطمئن باشید که آنها با استریم کردن فیلم به خانههای شما کار اشتباهی نکردهاند و شما نباید از این موضوع ناراحت باشید.
برای کسانی که میخواهند تمام توجهشان را روی فیلم متمرکز کنند، خودشان در اسرار آن غرق کنند و سوار داستان فیلم بشوند، فیلم نابودی گزینه بسیار خوبی در ژانر اصلی علمی–تخیلی است. منصفانه میتوان گفت که فیلم نابودی یا Annihilation به خوبی میتواند ادامهدهنده راه فیلم قبلی گارلند باشد.
نکات منفی فیلم نابودی
۲. قاببندی داستانی کاملاً بیهدف
باید اذعان کرد که تصمیم شجاعانه و خلاقانه الکس گارلند مبنی بر نمایش اتفاقات فیلم در یک قاببندی داستانی در ابتدای فیلم با موفقیت چندانی همراه نبوده است.
در همان ابتدای فیلم، سفر “لنا” (با بازی ناتالی پورتمن)، زیستشناس و سرباز سابق، به درون ساختمان حباب شکل فضایی به نام “شیمر” آغاز شده است. در ادامه یک دانشمند به نام “لومکس” (با بازی بندیکت وانگ) از ماجرای آنها از ابتدای مسیرشان تا به آنجا را تعریف میکند.
این جریان به یکباره تمام انرژی و تمرکز شما روی فیلم را از بین میبرد و با در نظر گرفتن اینکه این بخش از فیلم چه تأثیر کمی روی خط داستانی کلی فیلم نابودی میگذارد، به راحتی میشد از ساخت این بخش صرف نظر کرد. اگر گارلند خود این تصمیم را گرفته باشد یا اینکه استودیوی توزیع کننده، یعنی پارامونت، قصد راحتتر کردن درک داستان را داشته است، نتیجه آن اصلاً به مذاق منتقدان و حتی تماشاگران معمولی خوش نیامد.
۱.گرافیک کامپیوتری کاملاً ناپایدار
فیلم نابودی چه از لحاظ تم و چه از لحاظ زیبایی، فیلمی جاهطلب و پرتلاش ظاهر شده و بخاطر این مسأله و البته بودجه متوسط ۵۵ میلیون دلاری فیلم، باید الکس گارلند را مورد تحسین قرار داد.
با این اوصاف، بخشهایی از فیلم مخصوصاً در بخش (act) سوم فیلم، به وضوح میتوان تأثیر محدودیت بودجه بر کیفیت و زیبایی فیلم را مشاهده کرد؛ این محدودیتها باعث شده تا بعضی از موجودات که به کمک کامپیوتر خلق شدهاند، با محیط اطراف خود ناهماهنگ بنظر برسند. این مورد نشان دهنده آن است که خلاقیت گارلند از ابزارهای در دسترسش فراتر رفته است؛ فیلمهای دیگر مشکلاتی به مراتب بدتر از این تجربه میکنند. البته خلاقیتها و نوآوری های فیلم به حدی قوی است که مخاطبان توجه چندانی به این ضعف ندارند.
پس از بررسی این مشکلات، در صفحات بعد به نقاط قوت و برتریهای فیلم نابودی میپردازیم.
بیشتر بخوانید: ۵۰ حقیقت جذاب از فیلم پالپ فیکشن که نمیدانستید !
ادامه مطلب
نظر شما چیست؟