
از عمر انتشارات مارول نزدیک به ۸۰ سال میگذرد و این پیرمرد دنیای کمیکها همانند نویسندگان زبردست و حاذق مجموعه خود مثل استنلی (خالق اکثر شخصیتهای همین فیلم در دنیای کامیکبوکها) قصد پیرشدن ندارد. مارول که چند سالی از رقیب خود یعنی انتشارات دیسی جوانتر است، خوب دست سینما و سینمادوستان را خوانده و در این زمینه از رقیب خود پیشی گرفته است. طرفداران دیسی اما در هنرهایی چون بازیهای رایانهای و انیمیشن و حتی سریالهای تلویزیونی تاحدی پیشتاز هستند و تمرکز مارول به جهان سینماییاش بیشتر از سایر موارد است. مارول برای ساخت این جهان بیش از ده سال تلاش کرده و محصولی که امروز روانه اکران کرده حاصل بذرها و مراقبتها از گیاهانیست که یکایک در گلخانه خود کاشته و حالا قصد برداشت آن را دارد. فیلم Avengers Infinity War ” انتقام جویان: جنگ بینهایت “همانطور که از اسمش برمیآید یک نوع سینمای بینهایت را نشانمان میدهد که پیش از آن تجربه مشابهی را نداشتیم و این موضوع به درایت مدیران مارول برمیگردد که چگونه در برندینگ خود نهایت دقت را داشتند و با کمک والتدیزنی توانستند یکی از بزرگترین فرنچایزهای سینمایی را بسازند. کمکهای والت دیزنی و نقش مهم مدبرانه این کمپانی باسابقه بیشک در موفقیت مارول و آثار سینمایی برخاسته از کتابهای مصور او بیتاثیر نبوده و ترکیبی که این دو به وجود آوردهاند به معنای واقعی تصرف سینمای گیشه را به همراه داشته است.
فیلم انتقام جویان: جنگ بینهایت شامل کاراکترهاییست که بیش از ده سال در آثار گوناگون شاهد حضورشان بودیم و هر یک به تنهایی برای خود یک پا ابرقهرمان با داستانهایی مجزا حساب میشوند. مخلوط کردن تمام این قهرمانان این ترس را برای همگان به وجود آورده بود که هیبت و ابهت همگی آنها در کالبد یک فیلم سینمایی گنجانده نشود و به کاراکترها لطمه وارد شود. برادران روسو که پیشتر با ساخت فیلم «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» خودشان و تجربه این نوع سینما (میکس کردن ابرقهرمانان با یکدیگر در یک اثر واحد) را محک زده بودند، باردیگر پشت دوربین کارگردانی قرار گرفتند و به کمک فیلمنامهنویسان قهاری چون کریستوفر مارکوس و استیفن مکفیلی فیلمی ساختهاند که با وجود شلوغی بیشاز حد، خودش را نمیبازد. فیلم Avengers Infinity War همچون هیولاییست که به دوربینهای سینمایی حمله کرده و با وجود هزاران مشت و لگدی که با آن برخورد میکند، قاطعانه میایستد و قهرمانانه پیش میرود.
هجمههای انتقاد نسبت به فیلم Avengers Infinity War کم نبوده و بسیاری از آنها را میتوان نقدهایی بجا شمرد اما باید پذیرفت که ساخت این فیلم یکی از سختترین کارهای ممکن در صنعت سینما تا به امروز بوده است. فقط کافیست درک کنیم که هر کاراکتر داخل فیلم میلیونها طرفدار مخصوص به خودش را دارد و اکثر بازیگران این شخصیتها برای خودشان یک چهره مطرح سینمایی به حساب میآیند که جداگانه باز طرفدارها و فنهای مختص به خود را دارند. خارج از این دو موضوع میدانیم که فضاسازی جهان این کاراکترها با یکدیگر تفاوت اساسی دارد (کاراکتری همچون ثور در دنیای خدایان روم باستان است و اعضای گروه نگهبانان کهکشان در سفینههای فضایی به سر میبرند و اسپایدرمن در دنیای تینایجری تری قصه خود را دارد و…) و از همه مهمتر اینکه دشمنی واحد برای تمامی این شخصیتها خلق شده که شخصی جدیدالورود به سینماست و باید آن را به مخاطبین قدیم و جدید شناساند. این حجم از کار حتی در لغت هم ترسناک بهنظر میرسد و برادران روسو در زیر تمام این فشارها و احتمالا استرسهایی که از بالادست از سوی دو کمپانی مارول و دیزنی به آنها وارد میشده این فیلم را خلق کردهاند. تجربهای که فیلم انتقام جویان: جنگ بینهایت برای مخاطب دارد کاملا جدید است چرا که هیچوقت شاهد فیلمی نبودیم که ده سال از عمرمان را صرف دیدن مقدمات آن کرده باشیم و این حجم از شخصیتهای اصلی را در کنار یکدیگر ببینیم.
چگونه به ترتیب تمام فیلمهای دنیای سینمایی مارول (MCU) را تماشا کنید
داستان فیلم انتقام جویان: جنگ بینهایت از زمانی آغاز میشود که تانوس (آنتاگونیستی که در فیلمهای پیشین مارول به صورت گذری در سکانسهای کوتاه بعد از تیتراژ پایانی به چشم میخورد) با در دست داشتن دستکشی جادویی به دنبال ۶ سنگ بینهایت هست تا با وصل کردن آنها به دستکش مذکور، تمامی قدرتهای جهان را یکجا داشته باشد و تبدیل به یک خداوندگار شود. این سنگها به طور جداگانه در طول ۱۸ فیلم گذشته به نمایش در آمدهاند و حالا مورد هدف یک شخص قرار گرفتهاند. با شروع فیلم تانوس را میبینیم که با کشتن یکی از ابرقهرمانان، جو فیلمهای مارول را کاملا دگرگون کرده و فضایی تاریک و جدیتری را بدان تزریق میکند. همین نکته کوچک با هوشمندی کامل باعث شده که شصیت تانوس به مخاطب شناسانیده شود و اولین ضدقهرمانی در سینمای مارول باشد که ابهتی بیرحمانه با خود به همراه داشته باشد. تانوس غریبه(حداقل برای مخاطبین سینمایی مارول و نه طرفداران کمیکها و…) در همین صحنهها، قدرت و حضور خود را تثبیت میکند و صدای جاش برولین به او هیبتی خاص میبخشد.
جلوههای ویژه در فیلم Avengers Infinity War سنگ تمام گذاشتهاند و بودجه هنگفت اثر (مبلغی بیش از ۳۰۰ میلیون دلار) باعث شده تا از هر حیثی کمنظیر باشند. ترافیک کاراکترها به صورت دقیق کنترل شده و برادران روسو همچون افسرهای راهنمایی رانندگی حاذق میتوانند که ورود و خروج این ابرقهرمانان را به اندازه نشان دهند. فیلم به واقع هیچ قهرمان اصلی ندارد و تمامی ابرقهرمانان در قالب نقشهای اصلی ظاهر میشوند که این مساله تقریبا همه هواداران از هر قشری را راضی نگه میدارد. فیلمنامهنویسان کار به خوبی توانستند شلوغی کاراکترها را هضم کنند و داستانکهایی داخل فیلم بیاورند که باعث شود تمامی ابرقهرمانان لحظاتی برای خودشان داشته باشند. ضعف در پرداختن به شخصیتهای منفی فرعی و یکی دو شخصیت جانبی دیگر البته به چشم میآید که شاید اگر مدت زمان فیلم به سه ساعت به جای دو و نیم ساعت افزایش می یافت، قابل جبران بود. گروهبندی کردن قهرمانان باعث شده فیلم تا حدی شبیه به سری جنگستارگان (از حیث سبک روایت داستان) شود و بهترین گزینه برای کنترل کردن این معضل بوده است. شاید لغت معضل برای تعدد ابرقهرمانان در یک فیلم در نگاه اول جالب به نظر نرسد اما باید اعتراف کرد که بزرگترین ضربه فیلم همانا بزرگترین نقطه قوت آن است. سیروسرکه با هم جوشانده میشود و خوب و بد در هم آمیخته میشود اما در نهایت خروجی کار از صافی میگذرد که با حضور شخصیت منفی قدر و جذابی چون تانوس، میتواند شفاف و زلال باشد.
بیانصافیست اگر صحبت از فیلم Avengers Infinity War شود و تیم بازیگری خارقالعاده آن را از یاد ببریم. با نگاه کردن به لیست اسامی بازیگران (رابرت داونی جونیور، اسکارلت جوهانسون، بندکیت کامبربچ، بردلی کوپر، جاش برولین و…) متوجه میشوید که بسیاری از این عوامل نامزدهای اسکاری هستند که با پوشیدن لباس ابرقهرمانانه خاشعانه در یک فیلم گردهم آمدند تا سینمای اکشن را با زبان جدیدی تعریف کنند و البته درس بزرگ مارکتینگ و برندینگ را نیز به مدیران کسبوکارهای بزرگ و کوچک بدهند.
در نهایت باید به موسیقی فیلم Avengers Infinity War اشاره کرد که درونمایه سکانسهای حماسی فیلم را بلورین میکند. فیلم دارای صحنههای نبرد عظیم بسیاریست که بدون وجود این موزیک متن چنین حماسی از آب در نمیآمد. زمان دو ساعت و نیمه فیلم Avengers Infinity War به همراه همین ضرباهنگ سریع فیلمنامه و البته صحنههای اکشن عظیم و حماسیاش برای مخاطب گذرانده میشود و مفرح بودن این سکانسها به حدیست که گذر آن حس نمیشود. ترکیب بیش از ۱۰ عنوان سینمایی جهان مارول با داستانها و اشخاصی کاملا مجزا و روابط گوناگونشان در یک اثر واحد سینمایی، به طور حتم در نهایت نمیتواند تبدیل به یک شاهکار سینمایی شود ولی راستش را بخواهید برادران روسو در ساخت این اثر فهمیدهاند که طرفداران سینهچاک مارول و دوستداران سینمای اکشن ناب دقیقا چه میخواهند و همان پکیج را در بهترین بستهبندی به آنها ارائه کردهاند. تمام این پکیجها با پایان بندی فیلم (که از ذکر جزییات آن خودداری میکنیم) تبدیل به مقدمهای بینظیر میشود برای فیلم نهایی ابرقهرمانان مارول که سال دیگر و همزمان با تولد رسمی ۸۰ سالگی مارول بر پرده سینماها خواهد آمد که اگر همین جاده را پیش برود، بیشک موفقیت دوچندانی را چه برای استودیو و چه مخاطبینش به ارمغان خواهد داشت.
سلام . واقعا اونجرز فیلم عالی هست ، سال ۲۰۱۸ واقعا رقابت خوبی داریم بین فیلم های اونجرز ، ددپول ۲ و پلنگ سیاه ، باید دید بهترین فیلم ۲۰۱۸ کدوم میشه . مرسی ادمین جان بابت مطلب خوبت