رومن پولانسکی فیلمساز لهستانی هالیوود از همان بدو ورودش به صنعت فیلمسازی آمریکا با جنجال سینمایی روبرو بود. او پس از ساخت آثار موفقی همچون “کودک رزمری“، “انزجار” و “بن بست” در سال ۱۹۷۴ یکی از نبوغ آمیز ترین فیلمهای ژانر نوآر را ساخت که تا به امروز به عنوان یک اثر شاخص شناخته می شود. اساسا این ژانر با تولدش از دل گونه ی جنایی – معمایی و با درهم آمیختن با فرم اکسپرسیونیسم، در سینمای آمریکا برای ایجاد اتمسفر گنگستری، بسیار مورد بازخوردهای مثبت واقع شد. این گونه با فیلم “شاهین مالت” اثر جان هیوستن به عرصه ی نمایش درآمد و سپس در آثار دیگر فیلمسازان گنگسترساز ظهور نمود تا اینکه در سال ۱۹۷۴فردی بنام پولانسکی نوآر را با فرمی جدید در قالب محله ی چینی ها معرفی نمود.
محله ی چینی ها درباره ی گشت و گذار و جستجوهای یک کارآگاه زیرک و کنجکاو بنام جک گیتس (جک نیکلسون) است که به عنوان یک پلیس مستقل برای حل پرونده ای از طرف یک زن ثروتمند بنام اولین کراس (فی داناوی) استخدام می شود. در همین ابتدا و از نوع شروع پیرنگ، شباهت پرداخت داستان بسیار شبیه به قصه ی شاهین مالت است تا جایی که پولانسکی برای ادای دین به این فیلمساز بزرگ به او نقش یک آنتاگونیست تاثیر گذار را می دهد. گیتس از همان ابتدا با نقش آفرینی درخشان و سمپاتیک نیکلسون برای مخاطب آشناپنداری شده و در سیر درام و تقطیع های موتیف جنایی، بهمراه مولفه ی زن فم فاتالش یک ساختمان خط کشی شده و چند وجهی را می سازد. حل معما و رسیدن به پاسخ پرسش های چند لایه برای تماشاگر تبدیل به یک ضرباهنگ فرمیک گشته تا جایی که رازها از پستوهای زندگی شخصیت ها به بیرون درز پیدا می کند. گیتس با روح جستجوگر و طغیانگرش فرازهای درام را در اوج و فرودهای روایت به انسجامی مساعد و متمرکز می رساند.
کاری که پولانسکی برای خلق یک نئونوآر در این اثر انجام داده اولا استفاده از موتیف های کلی این ژانر بوده و سپس اضافه نمودن پارامترهای جدید و واگرا به بطن فرمش یک گونه ی جدید می سازد. در نوآرهای قدیمی پروتاگونیست ماجرا که همان کارآگاه ماست با روحیه ای قهرمانانه به سمت معماهای پیش رو رفته اما در اینجا پرسناژ گیتس در قرار گرفتن میان مرز قهرمان و ضد قهرمان یک شخصیت جدید را بازنمایی می کند. این کاراکتر در سیر درام به نحو جالبی خود در دایره ی سیاه معما مخلوط شده و از پس رابطه اش با فم فاتال اغواگر، یک فضای ملودرام می سازد.
شدت خشم و انزجار چگالی اثر، تا جایی پیش می رود که درام از ساحت تک بعدی اش در آمده و معما و استحضار پرسناژها همگی به سقوط ابژکتیو می رسند. تضاد و پارادوکس ریتم و تعلیق جنایی، یک پیرنگ تصاعدی به وجود آورده تا اینکه در پایان با فاش شدن جنایت اصلی، همه چیز از ابتدا که دیده ایم از هم فرو می پاشد. اختگی و تخطئه ی فردیت توسط پدر مقعدی فرویدی با پرسناژ نوح کراس (جان هیوستن) و کشف حقیقت عصیانگرانه ی گیتس، بخش مهم تجزیه و تحلیل روانشناختی پولانسکی است. به بیانی موتیف مورد علاقه ی این فیلمساز لهستانی در فرم محله ی چینی ها یک کنتراست مضمونی با محتوای زایش شده ایجاد کرده و ساختمان درام به استهلاک کانستراکتویستی می رسد. در این میان رابطه ی اروتیک کارآگاه و کارفرمایش روایت را وارد پیچیدگی ساختاری کرده و از دل آن عشقی مخفی آفریده می شود. پولانسکی در این اثر به حدی غرق در سازش کنتراسیو خود شده که به نقش آفرینی کوچکی به عنوان یک دست نشانده ی مضحک می پردازد که در آن پلان بار درام را تبدیل به یک کمدی بزنگاهی کرده و این روش فیلمساز در ایجاد فاصله گذاری روایی در فرم بسیار ستایش برانگیز است.
در کلام آخر می توان گفت که محله ی چینی ها یک درام روانشناختی در پس پرداخت جنایی – معمایی است که سیر چنین داستانگویی را متحول ساخته و در اوج زبان نوآر می ایستد.
نام:محله ی چینی ها (chinatown)(1974)
کارگردان: رومن پولانسکی
امتیاز: ۱۰ / ۸
بخوانید: ۳۵ فیلم جنایی-معمایی برتر تاریخ
متاسفانه این متن(در بهترین حالت) یا یک ترجمه بسیار بد است، یا دوست عزیز نویسنده، آن قدر غرق در دانش زبان خود شده است که زبان فارسی را به فراموشی سپرده است. به این جملات دقت کنید:”تا جایی پیش می رود که درام از ساحت تک بعدی اش در آمده و معما و استحضار پرسناژها همگی به سقوط ابژکتیو می رسند.” یا این جمله:” اختگی و تخطئه ی فردیت توسط پدر مقعدی فرویدی با پرسناژ نوح کراس (جان هیوستن) و کشف حقیقت عصیانگرانه ی گیتس، بخش مهم تجزیه و تحلیل روانشناختی پولانسکی است. ” یا این یکی جمله که واقعا… بیشتر بخوانید