دنیای انیمه همیشه با باقی دنیاهای سینمایی متفاوت است و ساز خودش را میزند. خاستگاه انیمه کشور ژاپن است و آنها به خوبی توانستند فرهنگ انیمیشنسازی و خود مانگای خود (که میشود همان کمیک بوکهای آمریکایی و اروپایی اما با سبک و سیاق مخصوص خود) به دنیا معرفی کنند. انیمه سینمایی مری و گل جادوگر اولین ساخته استودیو پونوک Ponoc است که یک استودیو تازهتاسیس ژاپنیست که در آن حرفهای های این صنعت گرد هم آمدهاند تا آثار خودشان را بسازند. پونوک میخواهد رقیبی برای استودیوی جیبلی Ghibli باشد که تا به امروز عناوین درخشانی را روانه اکران کرده و هایائو میازاکی افسانهای (کارگردان انیمههایی چون شهر اشباح، پرنس مونونوکه و…) در آن به شهرت رسید. بسیاری از اعضای پونوک از همکاران قدیمی و دستاندرکاران میازاکی و دیگر آثار استودیوی جیبلی هستند و شباهت طراحیها در انیمه مری و گل جادوگر با آثار ساخته شده در جیبلی هم به همین علت است.
انیمه در ژانرهای مختلفی تهیه و تولید میشود که ازدیاد آنها مغز آدمی را به سوت کشیدن وا میدارد. انیمههای کمدی و اکشن و روباتیک و حتی در ژانرهای بزرگسالانه تر همچون ترسناک و اروتیک و… تنها بخشی از این دنیای رنگارنگ هستند و به همین دلیل بازار مخاطبین انیمه را لزوما مخاطبین کم سن و سال تشکیل نمیدهند. مری و گل جادوگر با احتساب همین مساله سعی میکند تا داستان خود را طوری پیش ببرد که هم قشر کودک را راضی نگه دارد و هم قشر بزرگسال را به تحسین وادارد و البته باید اعتراف کرد در مرحله دوم چندان موفق نمیشود.
داستان از روستایی شروع میشود که در آن مری به همراه خاله بزرگ خود تعطیلاتش را میگذراند تا پدر مادرش از سفر کاری برگردند. مری در روستا گوشه نشین شده و هم صحبتی جز باغبان خانه شان ندارد. او سعی میکند به گلهای باغچه رسیدگی کند ولی هربار که میخواهد کمک کند؛ افتضاحی به بار میآورد که نتیجهاش در نهایت باز همان کنج عزلت نشینی میشود. یکی از روزها مری به همراه گربهای که به تازگی تبدیل به دوستش شده، گلی را در جنگل پیدا میکند که میفهمد هر هفتاد سال یکبار رد نقطهای تصادقی رویش پیدا میکند و قدرتی جادویی به دارندهاش میدهد. مری ناگهان در دنیای سحر و جادو غرق شده و به همراه یک جاروی پرنده (چه کلاسیک!) به شهر جادوگران و مدرسه ساحران میرود…
تغییر ناگهانی فیلمنامه از یک اثر رئال به یک اثر تخیلی در انیمه اصلا موضوع تعجب آوری نیست و مری و گل جادوگر هم این عنصر را به خوبی در فیلمنامه خود پیاده میکند. طراحیهای انیمه در دنیای واقعی (روستا) با دنیای جادوگری زمین تا اسمان تفاوت دارد و در هر دو مکان نقاشان و طراحان ماهر و باسابقه استودیوی پونوک توانستند به همراهی کارگردان این اثر یعنی هیروماسا نویوبایاشی (که کارگردان دو انیمه «وقتی مارنی اینجا بود» و «بند انگشتی» هم هست) حال و هوای بسیار خوبی به انیمه بدهند. طراحی کاراکترها ناخودآگاه آدم را یاد کارهای استودیو جیبلی میاندازد و تخیلی که انیماتورها در ساخت شهر جادو به کار بردهاند، مثال زدنیست. دیدن یک مدرسه جادوگری آدم را یاد هری پاتر و هاگوارتزش (قلعه و مدرسه جادوگری دنیای هری پاتر) میاندازد ولی به جرات میتوان گفت دنیای جادویی مری و گل جادوگر با اینکه یک ساعت هم سرجمع خودش را نشان نمیدهد، ولی دست کمی از جهان هری پاتر ندارد. پتانسیلی که این دنیا دارد هر بینندهای را به این فکر وا میدارد که میشد از مری و گل جادوگر یک سریال چند قسمتی ساخت. وجود عناصری چون جاروی پرنده و یار گربه مری هم بیشک مخاطبین حرفهی تر انیمه را به یاد انیمه «سرویس حمل و نقل کیکی» (به کارگردانی میازاکی) میاندازد و این شباهت به خاطر طراحیهای مشابه دو استودیو بیشتر از همه به چشم میآید.
ایراد مری و گل جادوگر در همین خوبیهایی بود که در خطوط بالاتر به آن اشاره شد. این انیمه کمتر از خودش یک هویت مستقل دارد و مخاطبش را ناخودآگاه یاد موارد مختلفی در سینما و دیگر انیمهها میاندازد. استودیوی پونوک با اینکه انیمه مری و گل جادوگر را از یک داستان اورجینال ساخته و اقتباسی از مانگاهای ژاپنی انجام نداده، اما انتخاب مناسبی برای معرفی خودش به دنیای انیمه انجام نداده چرا که با وجود خوب بودن اثر ساخته شده، شباهتها در آن بیداد میکند و اصالت کار را از بین میبرد.
پیامهایی که در انیمهها به بینندگانش داده میشود معمولا عمقی تر از پیامهای انیمیشنها و فیلمهای دیگر کشورهاست و مری و گل جادوگر از این حیث هم چندان موفق آمیز عمل نمیکند و درگیر کلیشه میشود.
در این بین بی انصافیست اگر از مری و گل جادوگر حرف بزنیم و به موسیقی شاهکارش اشاره نکنیم که با نزدیک شدن به پایان فیلم، لحظه به لحظه بهتر میشود. این موسیقی کار «تاگاتسوکو ماراموتو» است که در بازار سینما و انیمه ژاپن شهرت دارد ولی هنوز به شهرتی جهانی دست نیافته و این انیمه میتواند شروعی برای بینالمللی شدن او باشد. جدا از بخش موسیقی، کار صداگذاری بسان اکثر انیمههای ژاپنی به زیبایی صورت گرفته و در لیست دوبلوران انگلیسی کار هم نام افرادی چون کیت وینسلت و یا رابی بارنهیل (بازیگر نقش سوفی در فیلم غول بزرگ مهربان) به چشم میخورد. انیمه مری و گل جادوگر با فروش بیش از ۴۰ میلیون دلار خود تبدیل به یک شکست تجاری نشده اما قطعا میتوانست بسیار بهتر باشد و شاید آن را باید دست گرمی برای استودیویی بدانیم که در آینده داستانها و جهانهای بهتری را به تماشاگران نشان میدهد.
نظر شما چیست؟