نقد فیلم

نقد و بررسی فیلم محرمانه ی لس آنجلس (L.A. Confidential): آشفتگی و تلاش ژانریک

ژانر جنایی – معمایی در تاریخ سینما، بخصوص در هالیوود یکی از گونه های مهم بیانی در مدیوم سینما شناخته می شود. ژانری که از دیرباز با سرگرمی مخاطب همراه بود و به ساختار فرمیک، بسیار وابسته است. محرمانه ی لس آنجلس فیلمی از کورتیس هانسون، با ساختمانی جنایی – پلیسی در سال ۱۹۹۷ تلاشی برای احیای روایت کلاسیک و بازآفرینی یک نئونوآر انسجام یافته به شمار می رود. اثری که با داشتن ستاره های بزرگی همچون: کوین اسپیسی (جک وینسنس)، گای پیرس (ادموند اکسلی)، راسل کرو (باد وایت)، دنی دوویتو (سید هادگنز) و کیم بسینگر (لین براکن) و با وجود رقیب سرسختی بنام تایتانیک، در ۹ رشته نامزد جایزه ی اسکار شد که در نهایت کیم بسینگر جایزه ی بهترین نقش زن مکمل و برایان هلگلند با کورتیس هانسن جایزه ی اسکار بهترین فیلمنامه ی اقتباسی را دریافت کردند. فیلم برگرفته از یک رمان بنام “ال. ای کوارتر” اثر جیمز ال روی است که یک مجموعه ی سریالی کارآگاهی محسوب می گردد.

 نقد و بررسی فیلم محرمانه ی لس آنجلس
داستان فیلم از استخدام یک کارآگاه تحصیلکرده و آماتور بنام ادموند اکسلی در دایره ی جنایی شهر لس آنجلس شروع گشته که دوران مشوش و پر از التهاب دهه ی ۵۰ میلادی را روایت می کند. دورانی که جامعه ی آمریکا درگیر خشونت های اجتماعی اعم از: نژاد گرایی، شوونیسم، جریان های ضد کمونیستی و فضاهای آلوده ی گانگستری می باشد. فیلمساز از پس داستان کلاسیک و خطی اش که از ابتدا به خوبی به سراغ فضاسازی رفته، معضلات فرهنگی آن زمان را به نقد کشیده و در دل چرخه ی هالیوود به فساد اخلاقی و دست های پشت پرده می پردازد. فصل نخستین فیلم با یک انسجام خوب رو به جلو حرکت کرده و با خط کشی میان کاراکترها، ابعاد پرسناژی آنها را می سازد. در این میان بین دو شخصیت ادموند و باد یک نبرد دوگانه میان حس آنتاگونیستی و پروتاگونیستی برای مخاطب ایجاد شده و در این کش و قوس، کاراکتر جک وینسنس با بازی عالی و اندازه ی کوین اسپیسی، یک تلرانس میان آنها به وجود می آورد. ساختار و روند درام با ایجاد کنش ها میان پرسناژها با گره افکنی های دال و مدلولی، یک سیر نیمه منسجم را طی نموده و سر آخر با افت و خیزهای فرمیک و اغلب ناشیانه به دام سانتی مانتالیسم و آشفتگی می افتد. این مشکل دقیقا از نیمه ی دوم پیرنگ بیشتر بغرنج تر گشته و از زمانی که داستان ها به درون هم رخنه می کنند، یک گمگشتگی برای تماشاگر ایجاد شده، با اینکه تلاش اختلاطی کارگردان برای پیش برد دامنه ی قصه پردازی در گونه های مختلف ژانریک به کرار دیده می شود. برای نمونه در ایجاد یک فضای استحاله یافته ی جنایی – پلیسی، فیلمساز به سمت خلق اتمسفری نوآر رفته و با فاصله گذاری ها و موتیف های فرمیک اعم از مولفه ی فم فاتال (زن اغواگر) و دوگانگی شخصیت ها میان قهرمان و ضد قهرمان، سعی دارد دست به یک ابداع جدید بزند. بررسی المان های انحرافی همچون فساد در دستگاه پلیس و باندهای مافیایی اعم از مواد مخدر و کنترل کننده ی فاحشه ها، عوامل محوری فیلم به شمار می آیند. اما ترتیب و تقارن چنین مایه های دراماتیکی کمی در پیرنگ، بی شکل و بی تناسب شکل گرفته تا اینکه در نهایت وقتی به انتها می رسیم با یک آشفتگی تماتیک طرفیم که درام و روایت را لوث می کند. برای نمونه در سکانس آخر باد وایت از تیراندازی جان سالم به در برده و در اوج ناباوری توسط پلیس به فراموشی سپرده شده تا اینکه در آخرین پلان از صندلی عقب ماشین، دست رفاقت با ادموند می دهد. یا تغییر شخصیت و منقلب شدن باد در مواجهه با حقیقت فساد اداره توسط ادموند که کمی آنتی پات بوده، با اینکه راسل کرو به بهترین نحو ممکن در مواقع بحرانی نقش آفرینی فوق العاده ای را ارائه می دهد اما مشکل اصلی در بسط دادن درام از فیلمنامه نشئت می گیرد.

نقد و بررسی فیلم محرمانه ی لس آنجلس
محرمانه ی لس آنجلس تلاشی قابل ستایش در یک گونه از روایت جنایی – پلیسی است که با در اختیار داشتن قصه ای دراماتیک و حواشی جذب کننده، می خواهد در بستر ساختمان کلاسیکش درام بسازد و سرگرم کند. اما در نهایت از بطن خود به دلیل آشفتگی در تم و درونمایه به آشفتگی انضمامی نایل می گردد.

 

نام: محرمانه ی لس آنجلس (L.A confidential)(1997)
کارگردان: کورتیس هانسن
امتیاز: ۱۰ / ۴

بیشتر بخوانید: نقد و بررسی فیلم انیمیشن موفق دی سی: بتمن !

تگ

نظر شما چیست؟

avatar
  عضویت  
اشاره به موضوع
بستن
بستن