این مطلب ادامه معرفی و بررسی فصل به فصل سریال پیکی بلایندرز است.
نقد فصل اول سریال پیکی بلایندرز
نقد فصل دوم سریال پیکی بلایندرز
نقد فصل سوم سریال پیکی بلایندرز
این مطلب حاوی محتوایی است که قسمتی از داستان را لو میدهد.
فصل چهارم پیکی بلایندرز، برتری مطلق خود را نسبت به سایر سریالها با ظرافت و اصالت و غرور به رخ همگان کشید. سریال درست از جایی شروع میشود که فصل سوم به اتمام رسید و همانطور که در پیشنمایشهای فصل چهارم دیدیم، شلبیها خودشان را بدون هیچگونه توضیح در پشت میلههای زندانی دیدند که هیچ راه فراری از آن نداشتند. مثل همیشه توماس شلبی با محاسبات دقیق خود توانست که خودش را از مهلکه نجات دهد و زیرکانه با تهدید به افشای یک نامه شخصی پادشاه جورج از دولت انگلیس اخاذی کرد و محکومیت خانوادهاش را از بین برد و آنها از پای چوبه دار نجات داد.
اکنون نزدیک دو سال از ماجرا گذشته است و در روزهای مانده به کریسمس ۱۹۲۶، تامی را میبینیم که با تمام وجود در حال لذت بردن از آزادی مطلقش است؛ کامیابی از فاحشگان گرانقیمت، بطریهای تمامنشدنی ویسکی مرغوب و امنیتی که تنها از یک کسبوکار سالم به دست میآید. تامی دیگر عینک به چشم میزند و به نظر میرسد که مجبور است کریسمس را به تنهایی به سر برساند؛ با این حل به نظر میرسد که این انزوای خانوادگی و دوری از سایر شلبیها، ذرهای روی تامی اثر گذاشته باشد. «کیلین مورفی» همچنان مانند فصول گذشته در نقش تامی میدرخشد.
خانواده شلبیها اکنون از هم جدا افتادهاند، اعضای فوقالعاده این گروه که زمانی متحد و یکپارچه بودند، دیگر با یکدیگر در ارتباط نیستند. کسبوکار اصلی پررونق خانواده دیگر ارتباطی با گروه بدنام پیکی بلایندرز ندارد؛ و از همه مهمتر تامی شلبی. جان «جو کول» به همراه همسرش، ازمه «ایمی فی,ن ادواردز» و بچههایشان در جایی دور از اسمال هیث ساکن شدهاند، ولی همچنان همان زوج آتشینمزاج و پرشور و هیاهو باقیماندهاند. آرتور «پاول اندرسون» و همسرش، لیندا «کیت فیلیپس» نیز شیوه مشابهی را در پیش گرفتهاند، آرتور موهایش را بلند کرده است و این آرتور مو بلند بیشتر از گذشته در کنترل همسر مذهبی خود قرار دارد و در نتیجه کمتر در پیش آرتور به ما خوش میگذرد. البته همانطور که میتوان حدس زد، ادامه دادن این ظاهر و رفتار خیلی به طول نخواهد کشید.
پالی «هلن مککوری» یک شلبی دیگر است که تامی را برای کارهایش نبخشیده است، او کنترل رفتار و ذهنش را از دست داده است. مایکل «فین کول» همچنان با مادرش زندگی میکند و دستورهای تامی برای را نجات مادرش از بحرانهای میانسالی انجام میدهد؛ با این حال او نمیتواند مادرش آر مشروب دور نگه دارد. مایکل نیز تغییرهای زیادی کرده است. دو فصل پیش او یک نوجوان خام تازه پا به سن گذاشته بود. کوکائین و چشیدن طعم قدرت چقدر میتواند یک مرد را عوض کند.
از هم پاشیده و بدون رهبری تامی تا اینجای کار ما ضعیفترین شلبیهای سریال پیکی بلایندرز را تا اینجا دیدهایم. در این میان، هر یک از اعضای خانواده یک نامه با محتوای دست سیاه دریافت کردهاند؛ به معنای تهدید به مرگ به نشانه انتقام از طرف لوکا چنگرتا (رئیس مافیای نیویورک) به خاطر کشتن ویسنته و آنجل چنگرتا توسط تامی در فصل سوم برای اعضای اصلی پیکی بلایندرز فرستاده شده است. انزوای خانوادگی باید به پایان برسد و اعضای پیکی بلایندرز باید اختلافاتشان را کنار بگذارند تا بتوانند از حمله ایتالیاییها جان سالم به در ببرند.
بخوانید: معرفی و بررسی فصل سوم سریال پیکی بلایندرز
برنده جایزه اسکار، «آدرین برودی»، بزرگترین سورپرایز فصل چهارم است. خالکوبی صلیب، خلالدندانی بر لب و لهجه ایتالیایی که به راحتی دون کورلئونه مارلون براندو را به یادها میآورد. شخصیت لوکا چنگرتا برودی ممکن است که کمی شبیه گنگسترهای مافیایی ایتالیایی کلیشهای به نظر برسد، اما هیچکس منکر تواناییهای دراماتیک بالای او نیست که آنها را به بهترین شکل در یک سکانس شش دقیقهای صحبت با تامی در قسمت دوم به نمایش میگذارد.
از دیگر تازهواردهای سریال در فصل چهارم، «ایدن گیلن» است (که پیشتر او را با بازی در نقش لرد بیلیش سریال مشهور بازی تاج و تخت شناختهایم) در نقش آبِراما گلد، یک آدمکش حرفهای که از نکات برجسته فصل چهارم پیکی بلایندرز به شمار میرود. با این حال، مرموزترین و غیرقابل پیشبینیترین شخصیت اضافهشده به سریال، جسی ادن با بازی «شارلی مورفی» است. یک زن جدی و فسادناپذیر که نماینده اتحادیه کارگران که در بحث کردن و دعوای کلامی با تمی کم نمیآورد.
نیت و اهداف جسی به طور کامل در اوایل فصل مشخص نیست ولی خودش را به خوبی در دل پیکی بلایندرز جا کرده است. کار دیگری که او در طول فصل چهارم میکند این است که گذشته تامی را به یاد او میآورد و دوباره آن را زنده میکند. گذشتهای که پیش از اعزام به جنگ داشته است؛ دورهای که برای مدتهاست مرده و فراموششده به نظر میرسید، به شخصیتی که ممکن بود تامی با ادامه دادن مسیری یکبعدی که در مقابل او قرار داشت، به آدمی خستهکننده شود، عمقی بیشازپیش میبخشد.
هنگامی که شما در دارو دسته پیکی بلایندرز وارد میشوید، باید انتظار رودررو شدن به گلوله و انواع خطرها و نیز انواع لذتها را داشته باشید. ولی آن چیزی که بیشتر افراد به آن دقت نمیکنند عملکرد قوی و دوستداشتنی که در غالب یک گروه بینظیر، داستانی جذاب و هیجانانگیز را که با پروداکشنی عظیم و باابهت و نیز لباسهایی زیبا و ظریف و مطابق با دهه بیستم سده بیستم میلادی ارائه میدهند. این ویژگیها همان چیزهایی هستند که سریال جنایی درام اسیتون نایت را اینچنین موفق و مشهور کرده است که چهار فصل موفق را سپری کرده و پنجمی نیز در راه است. البته بینندگان سریال به زودی درخواهند یافت که داستان شش قسمت بعدی سریال نیز دارای همین ویژگیهایی خواهد بود که آن را به یک ستاره پرفروغ تبدیل کرد، ویژگیهایی که کمکم تکراری میشوند و به نظر میرسد که پیکی بلایندرز این دفعه بدون صدمه از مهلکه نخواهند گریخت.
برای آگاهی از اخبار پیرامون سریال پیکی بلایندرز با آلبالو همراه باشید.
بخوانید: نقد فیلم سکوت بره ها (Silence of The Lambs): جهنم همینجاست
نظر شما چیست؟