دختری با خالکوبی اژدها فیلمی سوئدی از کارگردانی گمنام است که قسمت اول تریلوژی یک اثر جنایی – معمایی می باشد که از مجموعه کتابی با عنوان های هر بخش، اقتباس شده است. این فیلم در کشور سوئد برای نخستین بار به نمایش درآمد و با بازی هایی اندازه و داستانی نسبتا خطی مورد توجه قرار گرفت. فیلم در مورد زندگی یک خبرنگار مجلات است که وارد جریان جنایی ای در یک خانواده مرموز می شود. در این حین با دختری افسارگسیخته و هکر مواجهه هستیم که به طور پنهانی در زیر بنای پیرنگ به صورت قدم به قدم جلو می آید و نقش بسزایی در ساحت یک مکمل اثر گذار را بازی می کند. مایکل بلومکویست (مایکل نیکویست) نویسنده ی نشریه ی ملنیوم همانطور که در آغاز فیلم با او آشنا می شویم، به یک پرونده ی افشاسازی و جنجالی در مورد یک تاجر سرشناس می پردازد که پس از پاپوش دوختن برایش، مجبور شده از مجله اش بیرون برود و به طور اتفاقی ای وارد یک راز خانوادگی در جزیره ای می شود. در بطن پیرنگ در کنار داستان زندگی و شخصیت پردازی مایکل، سیر تعاملات و مشکلات پیش رو لیزبث (نوآمی ریپیس) را به عنوان یک دختر جوان نیمه آنارشی می بینیم که در نهایت تبدیل به پرسناژ مکمل روایت می گردد.
در کلیت شروع درام، یعنی شروع و اوج و فرود، با پرداختی عظیم از خرده قصه های متفاوت روبرو ایم که فیلمساز آنها را در زمان سه ساعته اش به طبقه بندی دراماتیک با چاشنی معما می رساند. خرده روایت هایی همچون: بن بست افشاگری تاجر، محکومیت و زندان مایکل، مشکلات پیش رو برای لیزبث در زندگی شخصی اش، پرداختن به راز گمشدن هریت، تعاملات دوسویه ی لیزبث و مایکل در جزیره و در نهایت فاش شدن حقیقت دهشتناک جنایت های جنون آمیز مارتین ونگر. برای سامان دادن به این داستانک های جزئی برای تعامل دیالیکتیکی در پیرنگ، فقط زمان طولانی مناسب ترین راهکار نیست، بلکه پرسناژسازی و ساختن موقعیت های درام محور بسیار حائز اهمیت می باشد.
هسته ی دال و مدلول درام در بنای اصلی پیرنگ، ماجرای ناپدید شدن هریت در جزیره ی خانواده ی میلیاردر ونگرهاست که مایکل بهمراه لیزبث همچون کارآگاهی جزئی نگر به آن می پردازند. اما ضعف کوچک این قسمت بر می گردد به شروع ماجرا در جزیره و ورود مایکل به جریان خانوادگی ونگرها. در اینجا بیننده کمی حس غیر منطقی ای به وی دست می دهد که چگونه انقدر به زودی پل ارتباطی بین خبرنگار ما با بزرگ خانواده ونگر چفت و بست شده و در ادامه روش جستجوی مایکل برای یافتن حقیقت است. او با فراخ بال همچون آزادی عمل یک پلیس فدرال به همه جا سرک می کشد. با یکی از خانواده های مقتولین به راحتی صحبت کرده و به پرونده های طبقه بندی شده ی پلیس دست پیدا می کند. به بیانی ضعف اصلی در منطق روایی در همین مراودات دراماتیک درنیامده ای است که در فرم، شل و دفرمه عمل می کند.
“دختری با خالکوبی اژدها” یک اثر جنایی خرد در ژانر معمایی محسوب می شود. فیلمی که پیرنگ تطابقی اش، از خرده قصه های کوچک در کنار هم به صورت توامان تشکیل شده و بدون پیچیدگی سنت سینمای مدرنیستی اروپایی، همچون یک اثر کلاسیک رفتار می کند. فیلمساز در کنار قصه اش نهیب های کوچکی هم به مناسبات اجتماعی و فرهنگی می زند. مانند تصویر انتقادی ای که از مددکاران کودک و نوجوانان بزه کار در بیرون از زندان نشان می دهد. مردی بیمار که دچار سادیسم جنسی بوده و باید از افرادی همچون لیزبث مراقبت های اجتماعی به عمل آورد اما خود او یک مریض پارافیلیایی است. نگاه انتقادی کارگردان به سمت طبقه ی بورژوازی هم تند و تیز است. بطن این طیف از جامعه که در گوشه ای از کشور در یک جزیره ی ایزوله با تمام اعضای خانواده بسر می برند، محرک شیطانی ترین اعمال انسانی به صورت نسل به نسل می باشند که به طور ارث، از پدر به پسر می رسد. زمانی که در سکانس های پایانی فیلم ، مارتین به لذت دیوانه وارش از قتل دختران تنها همچون یک انگاره ی هنری خطابه می گوید، انواع بسامدها به سمت ذهن بیننده پرتاب می شود. بسامد نازیسم و عملگرایی سادیستیک نئونازیستی در کنار سرخوردگی بورژوازی در زیربنای درام جنایی جریان دارد و نکته ی جالب اثر در اینجاست که شاهد یک جمع بندی کلیشه وار نیستیم. فیلم با اینکه شاید به دلیل طویل بودن داستانش در مدت زمان بالا، برخی از تماشاگران را خسته نماید اما با تقطیع اثر به دو پارت متفاوت، تصاعد زمانی و طول موج درام با این انقطاع، کمی از خستگی می کاهد.
در کلام آخر دختری با خالکوبی اژدها اثری متوسط و سرگرم کننده ی منسجمی می باشد که به دنبال آوانگاردیسم و رادیکالیسم اروپایی نیست و همچون سینمای بدنه رفتار نموده و با تمام ضعف های بعضا فیلمنامه ای اش، تا به آخر بیننده را همراه خود نگه می دارد.
پانوشت: عنصر جنایت نام فیلمی از لارس فون تریه است.
نام: دختری با خالکوبی اژدها (the girl with the dragon tattoo)(2009)
کارگردان: نیاز آردن اوپلو
امتیاز: ۱۰ / ۶
بیشتر بخوانید: نقد و بررسی فیلم زودیاک (Zodiac): زمان رجعت
نظر شما چیست؟